• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : انا لله و انا عليه راجعون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بابونه 
    اي خداي من... باورم نميشه.... اي واي ...
    پاسخ

    اين نظر را خواستم بزارم توي وبلاگت، نشد!سلاماسمت را قبلا توي کامنت ها ديده بودم، براي همين کنجکاو شدم ببينم کي هستي؟نوشته بودي يه وبلاگ راجع به رشته ات، ياد خواهرم افتادم.يه وبلاگ داشت که اطلاعات علميش را توش مي زاشت، اولش راجع به مديريت دانش و مديريت زمان نوشته بود و بعد هم تحقيق هاي کلاسي دانشگاهش را، تحقيقاتش پُرپَروپيمون بود، مي زاشت بقيه هم برند نمره بگيرند!يادم نيست اسم اون وبلاگش چي بود، باقيات صالحات بود هر چي بود.اون لباسي که عکسش را گذاشتي مشابه دو تا لباسي هست که به عنوان آخرين کارهاش دوخته! داشت يقه دکلته تمرين مي کرد! براي اولين بار براي خودش لباس يقه باز دوخت! همه پستت بوي خواهرم را مي ده! يعني همش تصادفه يا پر از حکمته؟ انگار هنوز جريان داره