سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ

چند وقت گذشته مطالبی در موضوعات سینما، مجید کوچولوی محله‌یمان، داعش، نماز و روزه، خواستگاری و... نوشتم و هیچ‌کدام را ارسال نکردم، چون اطمینان نداشتم به ترتیب و تنظیم سخنم. امروز نیز حرف‌هایی دارم که دوست دارم اینجا بنویسم برایتان و ربط و بسط دادنش کمی سخت است، مطالبی پراکنده با موضوعی واحد.

چند داستانک:

??چندی پیش از کسی پرسیدم چرا سیگار می‌کشید؟ گفت: تو نمی‌دونی، خیلی مشکلات داشتم و خیلی سختی‌ها کشیدم. سیگاری نبودم، خانمم که عصبیم می‌کرد برای اینکه به خانمم چیزی نگم، خودمو می‌زدم! بعد پدرخانمم که خیلی دوستم داشت برای اینکه اتفاقی برام نیوفته بهم گفت سیگار بکشم و سیگاری شدم. الان دیگه خودمو نمی‌زنم!

??از شخصی دیگر پرسیدم چرا سیگار می‌کشید؟ آهی عمیق کشید و گفت: تو نمی‌دونی من خیلی سختی‌ها تو زندگیم کشیدم، خیلی ضربه خوردم از دوستام، دوستانی که برام ارزشمند بودند و از جان براشون مایه گذاشتم، دوستانی که انتظار نداشتم بهم نارو بزنند، اما یکیشون بهم نارو زد و پول امانی که پیشش داشتم را بالا کشید؛ و یا دوست دیگه‌ای که بهم گفت راحت‌طلب و...

??به کسی گفتم چرا ازدواج نمی‌کنید؟ گفت: تو نمی‌دونی قانون اساسی ما مشکل داره، همه‌ی قوانین ازدواج به نفع خانم‌ها اومده، من قانون اساسی را خوندم! مثلا خانم میتونه مرد را برای مهریه به زندان بندازه، گفتم خب این راهکار داره، پیش از عقد به قدر توان مهریه تقبل کن و الخ

بی‌فایده بود. او ازدواجی می‌خواست بدون تعهد و تقید و چون کسی را راضی به این وضعیت نمی‌یافت؛ پس مجرد زندگی می‌کرد...

??به شخص دیگری گفتم تو که متاهلی چرا ارتباط با نامحرم؟ گفت: تو که دیگه از مشکلات من آگاهی، خودت می‌دونی همسرم چطوریِ، منم آدمم، منم نیاز دارم، منم...

??و دوستی که از مرگ سخن می‌گفت، از رفتن، از خودکشی، از راهکارهای غلط، اینکه توضیح دهم هرکدام از این افراد را درک می‌کنم و می‌فهمم چه می‌گویند جایش در این نوشتار نیست. اینجا می‌خواهم بگویم: وقتی کسی می‌گوید: «من خیـــــــلی سختی‌ کشیدم» یعنی به‌قدر تمام ظرفیت خویش سختی متحمل شده است، این قابل‌قبول است اما همین چند نمونه کافی‌ست که بگویم، همه‌ی ما آدم‌ها برای اعمال و افعال خود درست انگاری می‌آوریم. تمام نمونه‌های بالا درواقع درست انگاری‌اند. توجیهی برای خودت، نزد خودت از خودت دفاع می‌کنی برای آنچه می‌دانی غلط است.

داستانک‌های بالا نمونه‌هایی هستند از تاب‌آوری. هنگامی‌که در ظاهر تاب‌آوری‌اش پایان‌یافته برای آرامش دلش راهی را برگزیده است غلط. آسیب به خود! ارتباط نامشروع! اجتناب از واجب الهی- سنت پیامبر و...

این در حالی‌ست که تمام ما آدم‌ها آنجا که گمان می‌بریم تحملمان تمام‌شده، آنجا که گمان می‌بریم به بن‌بست رسیده‌ایم، کافی‌ست در میان دوستان و آشنایان افرادی را به یادآوریم که چندوچونی مشابه با ما دارند و بدانیم که این درد تنها برای من نیست. کافی‌ست به شرایطی سخت‌تر فکر کنیم و بدانیم که هنوز لطف خدا شامل حالمان است. کافی‌ست وقتی تصمیم اشتباه گرفته‌ایم به خودمان یادآور شویم: همان‌گونه که اینجا! ته بن‌بست، هنگامی‌که می‌شود، برای رهایی تصمیمی غلط گرفت، پس یعنی هنوز راه‌حلی هست، چیزی که بایسته باشد، فعلی که بردباری و زحمات دیروز را ذائل نکند.

موانع ازدواج، بیکاری، مشکلات اقتصادی و... برای همه هست، خیلی‌ها امروز با این قبیل مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند، همانطور که قبلا گفته‌ام «مرگ دست جمعی، عروسی‌ست.» ان‌شاءالله فردا بهتر از امروز خواهد بود و ان‌شاءالله فردا به همت خودمان قشنگ‌تر است. به راهکاری بیندیش که وابستگی نداشته باشد...

تقدیم به #خورشید_خانم ????

ارسالی 18.4.96 در کانال تلگرامی


[ یکشنبه 96/10/10 ] [ 9:49 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 175343