سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ

داشت حرف می زد. می گفت: فلانی موقع صحبت کردن مدام تاکید می کند: همسرم سرهنگ است و دخترش مرتب تکرار می کند پدرم سرهنگ است.

می گفت: گفته: من از فلانی برترم، بالاترم، همسر من سرهنگ نیروی هوایی ست. همسر فلانی اما از همسر من پایین تر است!

با پوس خند گفتم: عجب افتخاراتی! عجب برتری! چقدر پوچ!

ادامه داد: همین افتخار پوچ را محمد و مریم و منیره دارند. من و تو سال هاست آن را نداریم.

دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. راست می گفت ما سال هاست در برابر گزینه ی پدر، می نویسیم و می گوییم: ندارم!

اما محمد و مریم و منیره می گویند و می نویسند: آقای الف، رییس فلان اداره ی دولتی

 

گویی یکی از مسئولین دلسوزش دارد از این مجموعه می رود. برای عرض ارادت که رفته بوده، همان مسئول دلسوز بهش گفته بود: من دختر ندارم، دو پسر دارم. تو مثل دخترم می مانی...

ادامه داد: من هم در دلم گفتم: من نیز پدر ندارم

میلاد امام علی روزی ست سنگین. هر سال دیر به پایان می رسد. کلاً دیر شب می شود و عجب عیدی ست دلگیر...

سال های قبل این روز را دایماً با فکر به امام خامنه ای شب می کردم. پدرم بود... هست... دوستش دارم...

امسال اما نه به آن بابا فکر کردم، نه به این بابا... (به این مولودی فکر کردم)

روز قبلش مادرم گفت: زنگ بزن به برادرها، بهشان تبریک بگوییم. تماس گرفتم گوشی را دادم به مادر

او صحبت کرد. تبریک گفت: وقتی خواست گوشی را به من بدهد برادرم گفت: عجله دارد و امکان صحبت ندارد. در دلم کلی خوشحال شدم. اصلاً حوصله ی تبریک روز مرد! گفتن نداشتم.

فردای آن روز، که همان روز عید باشد با کسی همراه بودم که چون خودم پدر نداشت. او برادر هم نداشت.

سیم کارت اعتباری دارد و دایماً نگران شارژ. آن روز اما تماس گرفت با تک تک دایی هایش... عید را تبریک گفت. خوش و بش کرد... خندید و خنداند.

یکی از دایی ها امکان صحبت نداشت. او اما فراموش نکرد که فردای آن روز مجدد تماس گرفته و عید را به دایی اش تبریک بگوید.

من اما میلاد امام را تنها به یک دوست تبریک گفتم و بس...     

چقدر دلم گرفته... نه برای بابا، کلاً دلم گرفته...


[ سه شنبه 93/2/30 ] [ 5:52 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 175775