سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ

توقف بی جا!

گاهی اوقات، همینطور که در خیال خود هستی و به روزمرگی هایت می اندیشی و مسیر طی میکنی...، وقتی از جلوی ویترین مغازه ای رد می شوی، از میان آن همه چیدمان ویترین، چشمت قلمی را می گیرد.

برجسته ترش میبینی، در حالی که شاید نباشد و درست مثل بقیه باشد.

میل پیدا میکنی داشته باشی اش...

 

اما گاهی یا داشتن آن قلم برای تو مضر است، یا توانایی داشتنش را نداری، یا برای داشتنش منع دیگری داری...

پس باید چشم از ویترین برداشت و ادامه ی مسیر داد...

چرا که با ایستادن بیشترمان جلوی ویترین، این توهم، این خیال بر فروشنده غالب میشود که کالایش ویژه است و ... و یا فریاد برمیآورد که ایستادن بی جا مانع کسب است.

خاصیت ما آدمهاست که تمام و کمال خواهیم. همه چیز را میخواهیم داشته باشیم، و از همه چیز بهترینش را میخواهیم...

حتی وقتی لایق بهترین نیستیم.

 

¤ زندگی مجلل و زیبایی را دیدم که هزینه ی زیادی صرف آن شده بود.

چند ماه بعد همان زندگی را دیدم، پایه های میز شکسته، کثافت از بدنه ی اجاق گاز چکه میکرد، رنگ کاشی و سرامیک ها به قهوه ای میرفت تا سفید! بوی ادرار فضای خانه را.... 

¤ زوجی را دیدم، که مرد عاشقانه با همسرش سخن میگفت، نگاهش میکرد، لبخندش میزد، و... همسرش اما با دیوار فرقی نداشت، گویی که مرد نگون بخت با دیوار عاشقانه داشت

¤ و یا زوج دیگری که خانمی تمام عیار در کنار دیواری مرد نما روزگار میگذراند! 

گاهی وقتها خودمان میدانیم که لیاقتمان چیست؛ و یا اصلا لیاقت داریم اما توانایی و یا اختیار و ... نداریم که بهترین را داشته باشیم.

پس به قدر گلیممان پا دراز کنیم، بهتر نیست؟

 

قصد نا امید کردن ندارم، که بگویم: نگاهی ب خودمان کنیم و از تلاش دست برداریم.

اما برخی افراد گاهی باید ناامید شوند و دست از تلاش بردارند، اینطور حداقل برای آخرتشان بهتر است. دلی را نشکسته اند، سقفی را ویران نکرده اند و ناله ی دلی را بلند نکرده اند...

 

بعضی آدمها اما ناامید نمی شوند، دقت کرده اید؟ آنها تلاش میکنند، می سازند و پیش میروند... 

حتی همین آدمها هم تمام عیار نیستند، بدون اشکال نیستند، اما تلاشگرند، توانمندند، توکل به مدد الهی دارند نه معجزه ای که برای نبی ست! خود را پیامبر نمیداند و چشم انتظار معجزه نیست! ولیکن معجزه به پاس تلاششان رخ میدهد...

این آدم برای تکیه کردن مطمین است...

نه اویی که دست روی دست گذارده، چشم انتظار معجزه است...

 

خلاصه ی کلام!..

 

پ.ن. این پست، از پست‌های غیرقابل نمایش وبلاگ بوده که پس فوت ایشان عمومی شد.


[ یکشنبه 96/10/10 ] [ 10:13 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 179142