سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ

مهمان شهرستانی داشتند، چند روزی بود که مهمان دار شده بود، چهره ای درهم داشت!

گفتم چرا اینقدر گرفته ای، ابروان گره خورده، همیشه در لاک، ساکت...

مهمان هایت ناراحت می شوند و...

گفت: همه اش باید غذا درست کنم

صبح آشپزی میکنم ناهار میخوریم تمام میشود، شام دوباره باید غذا درست کنم.

نیم ساعت دیر می شود گلایه دارند، همه اش غذا غذا می کنند.

گفت: من برای بچه های خودم غذا نمی پزم، شاید یک روز بخواهم ساعت 4 غذا بپزم، یک روز ساعت 2، خسته شدم

خب خودشان بپزند و خودشان هم بخورند...

راست می گفت!

فرزندانش همیشه گرسنه راهی مدرسه می شدند، از مدرسه هم که می آمدند غذا نبود.

صبحانه هم هیچ وقت آماده نبود، خودشان باید صبحانه آماده می کردند و می خوردند، هر چه با مادر حرف می زدیم که گناه دارند این بچه ها چرا برایشان چیزی آماده نمیکنی هربار دفاعیه ای داشت غلط...

با خودم فکر می کردم اگر در خانه یشان مرد بود اینگونه نبود، زندگیشان نظم داشت، قانون داشت، اینقدر بی انگیزه نبودند شاید!

خودم را عادت داده بودم به کامل بودن!

کامل بودن چه؟ 

سفره ام کامل باشد، آب و لیوان، نمک و اطعمه های مورد نیاز، سالاد و... همان دسرهای معمول مورد استفاده...

اعتقادم بر این است که عادت می کنم به خلاصه کردن و این خوب نیست، تنبل می شوم، بعضی ایام مثل امروز خسته ام اما...

حالا مادر آمده، و مرتب نگران غذاست، ناهار چه بپزیم؟ شام چه بخوریم؟ آنقدر خستگی فعالیت های سه هفته ی اخیر را دارم که اصلا حوصله و توان آشپزی ندارم، حاضری می خوریم خب... چرا آشپزی؟

فکرم کامل نشده که خانواده ی توصیفی یادم می آید...

مادر خوب است، پدر هم، همسر هم، فرزند نیز...

اینها نعمت های زندگی اند

انگیزه های زندگی و فعالیت

تا اینها نباشند زندگی جریان ندارد، چرخ زندگی با این نعمت ها می چرخد و زندگی را به جریان می اندازد...

 

ارسالی 19.12.95


[ یکشنبه 96/10/10 ] [ 10:1 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 178926