دختـری دَر راه آفتـاب | ||
جان بی جان که "جان" نیست! جانی، جان است که از جان باشد، از دل... جانی، جان است که روح داشته باشد. حس همراه کلمه است که "روح" می بخشد به آن هر چه این حس عمیق تر، آن جان روح انگیزتر... حس درونِ "ریحان" است که دلبری می کند. حس همراه "جانم"... برای همین است که جایی "چطوری ریحانم؟" عشق می آورد. جایی "جان دلم" گاهی هم کاملا متفاوت واژه ی به کار گرفته ی خودت می شود عاشقانه ای ظریف... اوهوم... اوهوم... "اوهوم" می خواستم. ??
بله، نه! جانم بعضی جان بی جان می خواهند، از همان کلمه های بی روحی که خرج همه می شود، خودشان هم به دیگران می گویند... از همان جان هایی که باور درشان نیست، روح ندارند، حس ندارند... تنها سه چهار حرف چسبیده به هم... محبت می خواهند، نیاز به محبت دارند، مهم نیست واقعی باشد یا صوری... مهم این است که امروز و این لحظه دلشان گرم شود به شنیدن یک جان! شاید آنها بهتر می دانند، بهتر از من می دانند، نگاهشان واقعی تر است احتمالا... وقتی پستان شیرده نیست، پستانک می شود جایگزین... آری امروز خیلی ها دلشان گرم است به داشتن پستانک هاااا
این نوشته، از پستهای غیرقابل نمایش وبلاگ بوده که پس از فوت ایشان عمومی شد. [ یکشنبه 96/10/10 ] [ 9:58 صبح ] [ ف الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |