سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ

- میشه با گوشیت به دخترم زنگ بزنم؟

- بله، حتما

 

نزدیک به هم نشسته ایم، و صدای مکالمه یشان را ناخواسته می شنوم. 

 

- حالت خوبه مامان؟ چکار میکنی؟ 

- داشتیم بازی می کردیم، الان با عمه می خوام برم حمام.

- مامان جون عزیزم یه زنگ بزن به بابا، بگو بیاد ببردت خونه، خاله ببردت حمام.

 

تمام غیبت مادر سه روز است، اگر بنا را بر این بگذاریم که عمه دخترک را خوب نشوید، مادر وقتی که برمی گردد، خود می تواند دختر را حمام ببرد.

اما این حمام رفتن با عمه صرفا، یک بازی ست، بهانه ای برای همراهی با کودک و شاد نگه داشتنش... بهانه ای که عمه پیدا کرده تا با دخترک همراه شود...

و مادر به زیرکی دختر را از خانواده ی پدر دور نگاه میدارد، مبادا علقه ای شکل گیرد و تعلق خاطری ایجاد گردد.

 

هیچ گاه معنای این قبیل رفتارها را نتوانستم درک کنم، نمی دانم چرا عده ای به خاطر عدم علاقه ی خودشان و... به فرزندانشان ظلم می کنند. این مادران نه تنهافرزندان خود را از نعمت عمو، عمه، پدر بزرگ و مادربزرگ محروم می کنند بلکه به جای مهر، نامهربانی در دل فرزندانشان می کارند و اینگونه ذره ذره خصلت هایی را در وجودشان شکل می دهند که وقتی نگاه می کنی جز رذایل اخلاقی چیزی نمی بینی.

 

ارسالی 6.2.96 در کانال تلگرامی


[ یکشنبه 96/10/10 ] [ 9:52 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 178910