دختـری دَر راه آفتـاب | ||
در تمام این چند روز که صحبت از شهید حججی بود، یک سؤال در ذهنم تکرار میشد: چرا این شهید اینچنین خاص شده؟ چرا اینقدر مطرح شد؟ چرا همه نسبت به شهادتش واکنش داشتند؟ چه کرده؟ که بوده؟ چه شده؟ و... اینترنت را جستجو کردم و دلم میخواست به چیزی برسم که پاسخ سئوالهایم باشد، اما دستاورد تمام جستجوهایم مطلبی و نماهنگی تکراری بود... کلیپ اسارت و اشاره به نگاه خاص شهید در هنگام اسارت، کلیپ و یا عکسی از قبل و بعد شهادتش ندیدم و با خود میگفتم شاید نوع شهادتش موجب این همه تأثر و واکنش باشد. این را گفتم که به خودم جوابی داده باشم، ولیکن قانع نشده بودم، قصد نداشتم امروز وقتم را به جستجو و پیگیری اخبار اختصاص دهم، پس دفتر شهادت شهید حججی و کنجکاویهایم را بستم تا به امور دیگر برسم. و در میانهی تمام خبرهایی که خبرگزاری در کانال خبریاش گذاشت، دو کلیپ مجدد توجهام را جلب کرد و... پاسخ پرسشهای بیجوابم دو گفتار کوتاه از این دو کلیپ بود. شهیدی که اصلاً خاص نبود، اما خاص بود! او نه فرماندهی ردهبالا بود، نه سن و سال و سابقهای داشت، نه درجهی قابل توجهی داشت، شهید تحصیلات و فعالیت آنچنان ویژهای هم نداشت. یک انسان خیلی معمولی که امثال او را بسیار در پیرامون خود میبینیم. بسیارند کسانی که اردوی جهادی میروند، مهرباناند، مؤمناند، اخلاق حسنه دارند، سختکوشاند و... همچنین فعال فرهنگی در حوزهی کتاب هم زیاد داریم. پس چه چیزی حججی را متمایز کرده؟ دوست شهید میگوید: پس از شهادت شهید بچهها گفتند: در باغ شهادت باز باز است... با همین کتاب و فعالیتهای فرهنگی هم میشود به شهادت رسید. و همسر شهید از جریان ساز بودن خون شهید سخن میگوید. به گمانم حججی باید شهید میشد تا امثال من بدانند معمولیها هم شهید میشوند، کافیست برای خدا خاص باشی و برای مردم معمولی از مردم، با مردم و برای مردم
#شهید_محسن_حججی #عاشقانه_با_خدا ارسالی 27.5.96 در کانال تلگرامی [ یکشنبه 96/10/10 ] [ 9:41 صبح ] [ ف الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |