دختـری دَر راه آفتـاب | ||
این قفل که در تصویر ضمیمه میبینید مصداق بارز بدیهایت است. یعنی نحوه باز و بسته کردن قفل، چگونه به درب زدنش حتی به کودک هم نیازمند آموزش نیست، کافی ست کودک یک بار شاهد باز و بسته کردنش باشد، اما همین قفل را دوستی در کمک به من این گونه که شاهد هستید به درب زده و حیرت مرا برانگیخته! این قفل بهانهای شد تا از بدیهیات بنویسم، آنچه به طور پیش فرض انتظار داریم بقیه آن را بدانند. شاید بشود گفت بدیهیات به دو دستهی عمومی و تخصصی دستهبندی میشوند، وقتی در اتاق عمل دستیار جراح ابزار مورد نیاز جراح را بدون اینکه درخواست شود به او میدهد و آنچه حین عمل نیاز میشود را انجام میدهد یا آنچه تمامی شاگردان در صنوف مختلف کنار دست استاد خودشان انجام میدهند در دستهی تخصصی قرار دارند که نیازمند آموزش هستند و بعد از آموزش از بدیهایت کارشان محسوب میشود و لازم نیست هر بار درخواست شود و توقع است خودشان آن را صحیح انجام دهند. اما آنچه به اعتقاد من در دستهی عمومی قرار دارند، نوعی خودآموزی ست که با رشد انسان پیش خواهد آمد، به عنوان نمونه، کودک هفت ساله که به مدرسه میرود نیازمند آموزش برای نشستن روی نیمکت نیست و به طور پیش فرض نحوهی نشستن بر نیمکت مدرسه را بلد است، در حالی که قبلاً آموزشی هم ندیده. این یکی از همین بدیهایت است که در نتیجهی رشد اتفاق افتاده. بالا یا پایین رفتن از پله نیز یکی از مواردی ست که هر شخص با اندکی دقت روش آن را مییابد، آموزش نمیخواهد و اشتباه انجام شدنش موجب تعجب خواهد بود. پس از خروج از مکان لامپ را خاموش کردن، بستن درب منزل پس از ورود آخرین نفر، چینش حرمی شکل ذغال در منقل هنگام روشن کردنش، لباس نمدار را در کمد نگذاشتن، تشک خیس کودک را میان رختخوابها نگذاردن و... نمونههای کوچکی از بدیهیات هستند که شاهدیم روزانه خیلی از افراد به آن بیتوجهاند. واضح است با رشد شخص این بدیهیات جنبه و جلوههای زیادی در زندگی پیدا میکند، مواردی که تنها و تنها به اندکی دقت نیاز دارند و نه آموزش! [ پنج شنبه 96/10/7 ] [ 9:51 عصر ] [ ف الف ]
[ ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |