دختـری دَر راه آفتـاب | ||
دو برادر با هم مشغول بازی اند. 5 ساله و 6 ساله. آرام و شاد و دوستانه برادر کوچکتر درست ننشسته و با اشاره ی آرام دست برادر بزرگتر زمین می خورد عدم نشستن صحیح اش، موجب شد پای راستش، به درد آید و ... گریه می کند و عذرخواهی برادر بزرگتر را نمی پذیرد
پدر دلداری اش می دهد، آرام نمی گیرد پدر گفت: می خواهی من برادر را تنبیه کنم؟ بزنم رو پاش؟ اینطوری آروم میشی؟ گفت: نه! پدر ادامه داد: می خواهی برم پاش را بشکنم؟ پسر آرام گرفت و گفت: بله...
دارم این کلیپ را می بینم و به اهل بیت امام فکر می کنم سکینه به که شکایت برد؟ رقیه در آغوش که آرام گیرد؟ و همچنان حرف دارم برای گفتن... روزهایی که سیلی سیلی بر صورتمان نواخته شد پدر و مأمن گاهی برای شکایت بردن و آرام گرفتن نداشتم... تنها... آموختم اشک نریزم و چنان محکم و استوار بایستم تا بدانند سیلی هایشان مرا از پا در نخواهد آورد [ یکشنبه 92/8/19 ] [ 12:45 عصر ] [ ف الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |