دختـری دَر راه آفتـاب | ||
پوستی داره به سفیدی گچ! بی هوا و بدون هیچ مقدمه ای میگه: تو سیاهی من سبزه! با لبخند میگم: خودتی آستینش را بالا می زنه و بازوش رو نشونم میده و میگه: من کجا سیاهم؟ تو به این پوست میگی سیاه؟ و دقت نداره که این توضیح، یعنی تایید منظورش از بیان اون حرف، یعنی حرفش حرف بدی بوده، یعنی حرفش با معنای تحقیر بوده، یعنی منظورش برتری جویی بوده، یعنی نوعی تمسخر، یعنی اگر کسی چنین حرفی به خودش بزنه ناراحت میشه و بهش برمی خوره، یعنی ...
دارم به این فکر می کنم که اگر در نظرش من سیاهم! پس سیاه پوست ها چی اند؟! تفکر بعضی آدم ها در 33-34 سالگی! و در سال 1392! و با تحصیلات عالی! در حوزه ی دین! و مدعی فرهنگ! سلیقه تا حدود زیادی نشأت می گیره از تربیت! و نوع فرهنگی که با اون رشد کرده. وقتی شخصیت کسی شکل گرفت، دیگه تحصیلات هم نمی تونه نوع تفکرش را تغییر بده!
همان مثال استخوان خشک! خدایا شکر که: هم خانم هستم، هم سبزه رو ... شاید هم سیاه! [ جمعه 92/6/22 ] [ 12:13 عصر ] [ ف الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |