• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : آرام مي کند دلم را
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طهورا-همنفس طلبه 
    واي خدايا باورم نمي شد وقتي اسمت رو ديدم . چند بار مي اومدم سر مي زدم مي ديدم خبري ازت نيست دوباره مي رفتم همين امروز ظهر به يادت بودم مي گفتم خبري ازش نيست دلم برات تنگ شده بود عزيز. چند وقت پيش قم بودم توي حرم يادت کردم. روز عرفه هم همين طور. خيلي يادت مي افتم خيلي زياد. دلم برات تنگ شده چرا نمي نويسي ؟ گفته بودي که اسباب کشي داري . اما خيلي طولاني شد. مادرت چطوره ؟ خواهرت؟ دلم برات يه ذره شده. اصلا انگار هول شدم تند تند مي نويسم. بيا يه خبري از خودت بده . بدونم که حالت خوبه برام کافيه .
    پاسخ

    خوبم خواهر مهربانم. خوبم... من هم زياد يادتون مي کردم. شما و خيلي از دوستان ديگرم را... دوستان با معرفت وبلاگي... فراموشم نشديد هرگز