• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : اولين نوازش پدرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام و عرض ادب
    به جهت دير خدمت رسيدن خودم رو تنبيه کردم و چند پست قبل رو يکجا خوندم .
    نمي دونم احساسم رو عرض کنم يا اتفاقات رو تحليل کنم يا شما رو دلداري بدم.
    به نظرم بهتره سکوت کنم و بهتون بگم که راهي که در پيش گرفته ايد بهترين راهه يعني همون واگذاري به خدا.
    امام حسين عليه السلام مي فرماين از کسي که هيچ پشتيباني جز خدا نداره بيشتر از بقيه بترسيد.
    نمي دونم ولي مسببين اين اتفاقات ناتمام يا بايد در انتظار عاقبتي بد باشند و يا اين اتفاقات بد کم کم روي خودش رو به اينها نشون داده و چه بسا نيمه دوم بازي شروع شده.
    راستي بهتره اون اتفاقاتي که مي فرمايين آب به آسياب .... هست رو ننويسين البته اين يه پيشنهاده و الامر اليکم.
    تا بعد
    يا حق

    پاسخ

    عليکم سلام/ اتفاقات را تحليل کنيد. من نديدم کسي از خدا بترسه! ديگه چه رسد به تنهايي که تنها خدا را داره، اين دوره زمونه، دوره ي ترس از پدر و مادرهاست!