وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
و ما خانه به دوشان
نظرات :
0
خصوصي ،
17
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
کزت بانو
بايد بنويسيد تا آرامتر بشين ! خاطرات تلختون مثل زخمهايي کهنه هستن که با ننوشتن فقط عفونتش ميمونه و هرگز خوب نميشه !
بين خوندنها آرزو کردم کاش مادرتون با اون آقايي که خواستگارشون بود ازدواج ميکردن ! حداقل اينطوري از ظلم اين دو برادر راحت ميشدن و شايد اميدي بود که در اينده باقي بچه هاشون را راحت تر زير بال و پرشون بگيرن
پاسخ
خواهر کزت مامان خيلي خواستگار داشت... متاسفانه هيچ کدوم را قبول نکرد...