• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : غرور، صداقت، سادگي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 24 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    البته کتک خورتم ملس بوده ها
    پاسخ

    :)
    نمي دونم چي بگم ولي اينجوري بوده اما اگر دقت کني ما بچه اون زمونا بيشتر از مامانامون حرف گوش کني داريم تا بچه هاي حالا بچه هاي حالا نمي دونم چرا ولي شايد از محبت زياد مادرهاي حالاست که لوس بار اومدن به خاطر کم بودن محبت نسبت اما جالبه مادر هاي اون زمون نسبت به نوه هاشون يه جوره ديگه رفتار ميکنن اگر نوشون همون کاري رو که بچشون در زمان بچگي انجام داده و کتکش زدن انجام بده کتکش که نمي زنن هيچ تازه اگه مامان بچه هم بخواد تنبيه کنه بچه رو مامان بزرگا نمي ذارن دقيقا رفتارمامان من با بچه هاي برادرم
    پاسخ

    خواهر شنيدي که مي گند بچه آدم مثل بادومه، نوه مغز بادومه؟ :)
    سلام
    چه عرض کنم :(
    بعضي کتکها مفت هستند و خوردنشان روح را نابود مي کند.
    ولي به قول معروف کتک پدر و مادر گله .....
    به قول فرمايش استادمان والدين گاهي فرزندان را به قربانگاه مي برند
    پاسخ

    اين يکي از همون دست کتک هايي بود که روح رو نابود مي کنه!
    سلام و عرض ادب
    از اظهار لطفتون ممنونم. انشاء الله به دعاي دوستان قبول حق بشه
    چند تا پست اخير رو يکجا خوندم. راستش نمي دونم چون چند تاش رو يکجا خوندم يا اينکه حال و هواي مشهد رو دارم اينطوري شدم. من تقريبا در طول عمرم گريه نکردم و زياد هم بغض نمي کنم مگه توي مراسم دعا
    اما با خوندم اين موارد دلم گرفت بغض کردم نمي دونم چرا دلم ميخواست متن شما زودتر تموم شه فکر کنم بجاي دايي و زندايي شما شرمنده شده بودم
    عذر ميخوام که اينطوري ميگم ولي چون ميخوام بگم ميگم
    ميگن يتيمي بد درديه اما من ميگم درد پدر و مادر بد بدتره. پدري که کنترل اعصاب و روانش رو نداره و مادري که بجاي استفاده از فضا به اتاق پناه مي بره!
    پدر و مادر شما هر دو مقصرن هر کدوم به اندازه خودشون اما خوب من ميگم بهتره اين موضوع رو از زاويه ديگه هم ببينيد اونهم اينکه شما نقشي توي اون حوادث نداشتين پس همش صرفا در مورد شما خواست خدا بوده و بس مي دونم که اينطور هستين اما راضي به رضاش باشين و بدونين که هر زجري توي اين دنيا يه جايزه خوشگل و بسيار بسيار قيمتي براي شما داره حالا يا توي همين دنيا يا توي اون دنيا
    روايته از يکي از معصومين که مي فرماين وقتي انسان پاداش دعاهاي مستجاب نشدش رو در آخرت مي بينه ميگه اي کاش هيچکدوم از دعاهاي من مستجاب نشده بود
    هنوز در محضر آقا امام رضا هستم و دعاگوي دوستان
    شما هم ما را از دعاي خير محروم نکنين
    تا بعد
    يا حق
    پاسخ

    سلام و زيارت قبول ... ببخشيد اگر ناراحت شديد... التماس دعا، حاجت روا انشاء الله
    معلومه چقدر به مادرت فشار وارد ميشده ! همچنان مي خونمت ولي بعضي وقتا ترجيح ميدم نظري ندم
    پاسخ

    سلام گل بانوي گرامي، ممنون که سر ميزنين :)
    خدا کند که نيفتد کسي ز چشم نگار / به نزد يار چو ما پـست و بي بها نشود

    به حق رخت غلامي خدا کند که کسي / چو ما ز ســفره ارباب خود جدا نشود

    جــواب ناله ي ما را نمي دهد دلبر / خدا کند که کــسي تحبس الــــــدعا نشود


    به خانه ي دل ما پا نـــــمي نهد دلــــبر / خدا کند که دلي خــــانه ي جفا نشود

    شنيده ام که از اين عبد يار خـــسته شده / خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

    مريض عــــــشقم مارا طبيب لازم نيست / خـــــدا کند که مريضيِ ما دوا نشود

    ز روزگار غريبم گشتــــــه است معلوم / شفاي ما به قــــــيامت بجز رضا نشود

    شاعر: سيد علي خامنه اي
    پاسخ

    :(( ممنون عمه خانوم
    منم زياد کتک خوردم تو بچگيم حتي خيلي وقتها بيخودي مثلا برادر کوچيکم شيطوني ميکرد بابام کتکش ميزد بعد براي اينکه اون فکر نکنه تبعيض قائل ميشن منم بينصيب نميزاشتن . خيلي غصه ميخوردم ولي خوب زمان ما اينجوري بود فقط منو شما نبوديم تو مدرسه کتک ميخورديم تو خونه هم کتک ميخورديم .من الان روزي صد بار پسرمو ميبوسم بغل ميکنم و بهش ميگم عاشقتم .در صورتي که اون موقع مادر من معتقد بود بچه رو تا دو سالگي بايد بوسيد بعدش ديگه بيمعنيه .در صورتي که مامان من مثلا تحصيل کرده بود .ولي من دوست دارم پسرم وقتي به گذشته برميگرده عشق منو به خودش به ياد بياره دوست دارم يادش بياد که مامانش هر نيم ساعت صداش ميکنه و ميگه بيا بغلم نفسم بيا بوست کنم تا جون بگيره قلبم .نميدونم شايدم ما از اينور بوم افتاديم .ميخام بگم فقط شما نبودين نسل ما همه همينجور بزرگ شدن عزيزم
    پاسخ

    اوهوم، زمان ما اينجوري بود ... خدا پسرت را براي شما و شما را براي پسرت حفظ کنه، انشاء الله در کمال سلامت کنار هم خوشبخت باشيد... من يه خاطره از بوسيدن و محبت مادري دارم، ايشالا تعريف ميکنم :( شايدم، شايدم ما از اينور بوم افتاديم، آخه منم بي حد و اندازه ابراز احساسات ميکنم و گاهي که ميخوام مراعات کنم، مثلا احساسم را پنهان کنم و نگم، احساس خفگي ميکنم! يعني بايد به طرفم بگم که الان مثلاً چه حسي دارم نسبت بهش، دوستش دارم، دلم براش تنگ شده، يا مثلاً از نگاه کردن بهش لذت مي برم و يا از شنيدن صداش آرامش پيدا مي کنم و ... گاهي که به مادرم ابراز علاقه و احساس ميکنم، نيست که زياد ميگم، کلافه ميشه، ميگه: نمي خوام قربونم بري! :دي يه دفعه زنگ زدم خونه ي داداشم، دخترش گوشي رو برداشت و گفت الو، و زد زير خنده! منم مونده بودم چرا اين قدر داره ميخنده، خنده اش که تمام شد، ميگم چرا ميخندي؟ به چي ميخندي؟ گفت: آخه قبل از اينکه زنگ بزني داشتم براي دختر خاله ام تعريف مي کردم که عمه ي من خيلي مهربونه و دوستمون داره و هميشه قربون صدقه ما ميره که شما زنگ زدي و از اينکه تلفنت همزمان ما گفتگوي ما بود خنده ام گرفت :) دختر داداشم کوچولو هستش :) مي دونم خواهر ثريا، نسل ما اکثريت همين وضعيت را داشتند :)
    واي من دو روز نبودم عقب افتادم!!!!!!
    پاسخ

    اوهوم :) از قافله جامونديد، يکي از پست ها آرشيو شد رفت :)
    هم حال خودت و خوب ميفهمم هم حال مامانت که اونموقه داشته از نظر خودش شما رو بي توقع و خوب تربيت ميکرده با اونهمه بي پناهي و مشکلات زندگيتون.
    منم تا حالا 2 يا 3 باري بخاطر شرايط بد زندگي و روحيم دخترم و بدجور کتک زدم طوري که جاي انگشتام تا دو سه روز روي تنش مونده بود و چقدم بخاطر اين کارم گريه کردم و افسوس خوردم اما.............
    متاسفانه وقتي بزرگ ميشيم نميتونيم خودمون رو جاي بچگيامون بزاريم و اين خودش درد بزرگيه.
    پاسخ

    ممنون خواهر، دقيقاً مي بيني؟
    سلام.. چقدر پاک و صادق بودي خواهري
    يه چيزي خيلي تلخه اين جا، کم کم که رفاه زندگي قبلي رو از دست دادين.. فشار هاي زندگي خلق مادرتونم تنگ کرد..بچه که زدن نداره.. من از دست مامانت ناراحتم!
    پاسخ

    سلام خوهري، بله... دقيقاً ... شايدم من واقعاً بد بودم :((
    + سيدمهدي 
    ياد سكانس سرسفره فيلم آتشكار مي‌افتم، جايي كه مرد به زن مي‌گويد: «تا بچه بوديم مادرمان گوشت را توي بشقاب پدرمان مي‌"گذاشت، امروز كه پدر شده‌ايم زن‌مان گوشت را در بشقاب پسرمان مي‌گذارد!» چيزي شبيه به همين! زمانه خيلي شتابان تغيير كرده و اين وسط...
    پاسخ

    دقيقاً زمانه با سرعت زيادي در حال تغيير هست ... با اين نظر شما، نظر سرکار همهمه تو ذهنم يکمي قوت مي گيره، نکنه که واقعاً اينجوري بشه؟ :(
    + صنم 

    پاسخ

    :((
    چوب مامان گله هرکي نخوره خله تا بوده همين بيده غصه نخور تو هم فردا بچه دار مي شي و همين مسائل و با بچت داري فقط يادت باشه که نسل ما با نسل مادرامون خيلي فرق وَکُله پس نبايد از کتک خبري باشه هاااااا البته با ديدن بچه هاي امروزي هممون اين و مي دونيم که مامان شيم کتک خوراي خوبي مي شيم به قول يارو گفتني کتک خورموم ملسه چون هم از مامانامون کتک خورديم هم از بچه هامون کتک مي خوريم نه!!!!
    پاسخ

    يه دفعه من يه دونه سيلي زدم تو گوش دختر خواهرم، البته کار خطايي انجام داده بود، بعدش از شدت عذاب وجدان داشتم ديوانه مي شدم، مي خواستم بهشون ديه بدم! تا چند روز خواب و خوراک نداشتم، اين قدر ازش معذرت خواهي کردم، تا همين امروز که بزرگ شده هم من ازش عذرخواهي ميکنم به خاطر اون سيلي... اين قدر اصرار کردم که بهشون ديه بدم، پدرش نگرفت!


    سلام

    اولا" بگم که خوب مي نويسي ولي بعضي موقع در نوشته هاي از رنگي استفاده مي کني که خوب خوانده نمي شه

    من عاشق صداقت بچه گي هستم که متاسفانه با بزرگ شدن کم رنگ مي شود

    زندگي صادقانه با همه مشکلاتش شيرين تر از بي صداقتي است!

    والبته تحمل مشکلات زندگي که براي مردان بسيار مشکل است براي زنان خيلي طاقت فرساست و قسمتي از رفتار نادرست مادران ناشي از آن است

    به حقيقت مادر براي خانه و مشکلات عاطفي ساخته شده و مشکلات جامعه اثر سوئي رو رفتار خانمها مي گذارد

    کامياب باشي

    پاسخ

    به خاطر استفاده از اين رنگ ها عذرخواهي مي کنم. همينطوره ... سلامت باشيد

    پاسخ

    :((
       1   2      >