واي خدا، مرگو به چشم ديدي، خيلي سخته، خدا نصيب هيچکس نکنه، خيلي مواظب باش گلم.
من دبيرستاني بودم که مورد حمله يه ديوونه قرار گرفتم، حالا کجا؟ تو خيابون پاييني خودمون وقتي از مدرسه برميگشتم حول و حوش ساعت 6 غروب يه روز پاييزي که از بخت بدم هيچ آدمي تو خيابون نبود الا اين ديوونه که اومد و گازم گرفت
فقط يادمه تو دستم چتر بود که با اون زدم تو سرش و اونم فرار کرد. عين يه حيوون زوزه مي کشيد، خيلي تجربه بدي بود