• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : نزن، ديگه گريه نمي کنم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 40 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     




    تو چراغ آفتابي ، گل آفتابگردان

    نکند به ما نتابي ، گل آفتابگردان



    گل آفتاب ما را ،لب کوه سر بريدند

    نکند هنوز خوابي ، گل آفتابگردان؟



    نه گلي فقط که نوري ، نه که نور بوي باران

    تو صداي پاي آبي ،گل آفتابگردان



    نفس بهار دستت ، من و روزگار مستت

    قدح پر ازشرابي ، گل آفتابگردان



    نه گلي نه آفتابي ، من و اين هواي ابري

    نکند به ما نتابي ، گل آفتابگردان ؟



    تو بتاب و گل بيفشان ، " سر آن ندارد امشب

    که بر آيد آفتابي " ، گل آفتابگردان

    سعيدبيابانکي
    پاسخ

    بسيار زيبا ... :( متشکرم عمه خانم
    سلام
    ببخشيد بزرگوار
    در مورد برادر بزرگوارتون نمي خواستم بنويسم و متوجه شدم و فراموش کردم و اشتباها تايپ شد. در مورد دايي بود که دوباره خواندم و متوجه شدم :) البته مهمان سفره اهل بيت عليهم السلام اين دنيا ندارد و إن شاء الله همه ما در هر دو جهان مهمان آنها باشيم.
    عذر خواهي مي کنم
    پاسخ

    سلام عليک، خواهش مي کنم. زنده و مرده همه نيازمند آمرزشيم :( اشتباه تايپي براي خيلي ها پيش مياد. حالا اشتباه تايپي که خوبه، گاهي من ميرم وبلاگ دوستان دارم نظر ميدم و بعد از مدتي که دوباره ميرم وبشون ميبينم نصف نظرم رو تو فکرم نوشتم! و اصلا تايپش نکردم! اول و آخر حرفم رو گفتم و يه چيز بي معنا و مفهومي شده که .... بعله، اينم از حواس جمع من هست :( انشاء الله لايق باشيم و همه ميهمان سفره ي ائمه باشيم .... آمين
    سلام.آره عزيزم قديم خودکارقرمز ودست چپ قدغن بود .دايي شماهم مثل پدرخدابيامرزم.گلتحت تاثيربودن
    پاسخ

    سلام. بله، روحشون شاد ...


    سلام عزيزجان
    بله که يادم ميمونه شما رو..
    شما هم هم!

    الان-چهارشنبه-عازم حرمم و نايب الزياره شما الهي که خدا قسمت خودتون کنه.
    شرمنده نميخواستم شريک دلگيري هاي من بشيد..

    پاسخ

    سلام و سپاس ... آمين... دلگيري نبود، روضه ي کامل بود ... با بي بي خديجه چند دقيقه همکلام شدم ...
    سلام واي چقدر دير اومدم
    من فک مينم مامانت تو رو نميزده بلکه داشته غصه هاشو اينجوري خالي ميکرده شايد اگر تو هم نبودي بازم ميزده بعضي وقت آدم نمي دونه داره چيکار ميکنه فقط مي خواد دلشو خالي کنه اين از شانس بد تو شدي کتک خوربرا همينم نمي دوني دليلش چي بوده چون دليلي نداشته هست که ميگن دلش از جاي ديگه اي پره اينم همين بوده تمي دونم اين نظر شخصيمه عجب کودکي گذروندي ها
    پاسخ

    سلام خواهر، همين طوره ...

    سلام، از اينكه نكته سازندگي مي نويسيد خوشم مياد، معنيش اينه كه دردهاي اون موقع براتون كم رنگ شده و دوست داريد از اون ماجراها تجربه ها و عبرتها رو بيرون بكشيد و استفاده كنيد، پيشنهاد مي كنم اگه جايي لينك ميذاريد زيرخط دارش كنيد.
    پاسخ

    سلام، خواهش مي کنم، اينا دقيقا تجارب خودم هستند... اونچه ديدم اگر رعايت بشند تنش ها کم مي شند... زيرخط دارش مي کنم خطش رو نشون نميده تو وبلاگ :( تغيير رنگ هم فايده نداره! چون کلا متنم را به تناسب متن رنگي مي نويسم، به اين نتيجه رسيدم که يه جوري اشاره به لينک بودنش بکنم :)
    سلام...ف الف عزيزعلت خاموشي خوانندگان (شايد)بازديدنکردن شما ازوبلاگشون باشه.بقول معروف هر رفتي يه آمدي داره...درضمن من خودم در روزچندباربهت سرميزنم حتما ديگران هم همينطورفکرميکنندمطلب جديدگذاشته اي.
    پاسخ

    سلام عمه خانم، من وبلاگ دوستاني که بهم سر مي زنند و کامنت مي گذارند ميرم، مطالبشون رو مي خونم و کامنت مي زارم، و کامنت هام هم مرتبط با متنشون هست. ولي الان هم آخر ترم شده، درس هام زيادند، هم کلا به خاطر شرايط آشفته ي زندگيم روحيم زياد مناسب نيست، اين جور وقتها نمي شه به دوستان سر بزنم... با اين حال سعي مي کنم خيلي زياد هم تاخير نداشته باشم... اميدوارم دوستان درک کنند شرايطم را و زياد ازم دلخور نشند. ممنون که به سئوال جواب داديد
    سلام
    إن شاء الله پدر بزرگ و داداش و بقيه رفتگانتون مهمان سفره اهل بيت عليهم و السلام باشند.
    لينکها مشخص است اگر موس روي آن برود وگرنه فکر مي کنيم که رنگي شده است:)
    خودم وقتي که بچه بودم تکيه کلامم اين بود که چرا کتک مفتي بخورم و اگر مي خوردم مدام تکرار مي کردم و واقعا زور و تحملش سخت است.
    إن شاء الله از خداوند متعال کتک نخوريم که قطعا روي حساب و کتاب است.
    پاسخ

    سلام برادر هاتفي، ممنونم، انشاء الله خوبان سفر کرده همه مهمان سفره ي ائمه باشند. بزرگوار برادرم با پدر زندگي مي کرد و براي ديدن ما به اصفهان اومده بودند، بعد از چند روز هم برگشتند پيش بابا ... به حمدالله همچنان در قيد حيات اند :)بله، بله ... دقيقا کتک مفتي تحملش سخت و زوره ... آمين... آمين


    سلام

    عجب حکايتي است داستان زندگي شما

    من هميشه ميگم در اين مراسم هاي عزاداري کسي به فکر ميت وصاحب عزاي واقعي نيست وخيلي چيزها فرماليته است

    خدا به شما اجر بدهد با اين همه سختي

    پاسخ

    سلام اخوي، بله شاهنامه ي هفتاد من است اين حکايت ما، ممنون از دعاي خوبتون... چه عرض کنم؟ هستند عده اي که دلبسته ي عزيز سفر کرده اشون هستند، اما خيلي ها هم ...
    سلام...همچنان اين صفحه شما بالانميره بقيه نظرتو ببينم.من پست دوشنبه هام عنوانش بازار هست.
    پاسخ

    سلام عمه ي گرامي، خوبيد؟ روحيه ام خيلي خراب بود، نظرات را چون جواب نداده بودم، عمومي نکردم تا وقتي که بتونم بهشون جواب بدم. دوست نداشتم لطف دوستانم بي جواب باشه

    سلام عليکم خواهر جون

    عيد گذشته مبارکتون.

    حتما مامان دليل محکمي داشتن,شايد ناراحتشون کردين...

    غصه نخورين ماهم ازين کتکهاي بي دليل خورديم!

    روح دايي و پدر بزرگتون شاد باشه انشاالله.

    اين خاطرات مال چه ساليه؟ البته صلاح ندونستين نگيد.

    يا علي

    پاسخ

    سلام بزرگوار، عيد بر شما هم مبارک خواهرم، حتماً مامان دليل داشتند، اما قطعا کار اشتباهي در اين مورد ازم سر نزده بوده :) بله خب از اين کتک ها همه خوردند ... دهه ي ما دهه اي بود که تنبيه بدني بورس بود! :دي خدا رفتگان شما را هم بيامرزد. اين خاطره مربوط به سال 65 ميشه ...
    + خانم اسفند 
    اخي عزيزم..چقد سخت بوده..ميفهمم با جارو کتک خوردن خيلي درد داره..
    منتظرم اگه اپ کني بياي و بهم بگي البته ميدونم زحمته اما واقعا نميبينم اپت رو..
    پاسخ

    سلام خواهرم، بعله درد داره، خيلي ... خواهر جان ببخشيد که دير به دير ميام، زندگيم اوضاع درست و درموني نداره، براي همين هر وقت روحيه ام بطلبه به دوستان سر مي زنم و اميدوارم دوستان ناراحت نشند. سعي مي کنم هم بيشتر سر بزنم، هم اطلاع بدم :)
    چه تلخ بود اين قسمت از نوشته هاتون.
    يه دختر بچهء بي پناه و مظلوم و يه مادر بي پناه تر از خودش
    خدا ميدونه مادرتون براي اينکه شما رو تو اون موقعيت زده خودش چقدر اذيت شده.متاسفم بابت تمام اتفاقهايي که براتون افتاده.
    راستي شما تو تمام اون سالهايي که وب داشتيد داستان زندگيتون رو ننوشته بوديد؟
    پاسخ

    سلام خواهر سعاد، بله، همين طوره... ممنون. نه ننوشتم، خيلي ها بهم توصيه کردند بنويسم ولي ننوشتم
    + کزت بانو 
    اگرچه شما هم بي اندازه سختي کشيدين ؛ ولي به نظرم سختي زندگي مادر با زخم زبون ها و دو تا بچه و آوارگي و..... به مراتب بيشتر از سختي و زخمي بوده که شما کشيدين
    پاسخ

    صد البته، همين طوره :(

    گلم تسليت ميگم هرچند خيلي گذشته.
    پاسخ

    سلام خواهر مريم، ممنون
     <      1   2   3      >