• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : وداع روح از جان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 46 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     


    الانم باباتون در قيد حياته؟

    اصلا از کارش پشيمون نيست؟

    اخه ميگن آخر پيري که مستي قدرت و جووني ميره آدما از کاراي گذشته شون پشيمون ميشن!

    پاسخ

    نميدونم اين چيزي که ميگند چقدر صحت داره، در مورد بابا دوباره مي نويسم

    سلام.......

    .................................................

    .................................................

    .................................................

    يه خونواده سراغ نداري پرستار بچه لازم داشته باشن؟؟! من با بچه ها رابطم خيلي خوبه

    :((

    پاسخ

    سلام، سوادم به خوندن اين خط چين ها قد نداد خواهر! خوبه که رابطه ي خوبي داريد، خانواده اي را سراغ ندارم!
    چقد تلخ و ناحت کننده
    پاسخ

    اوهوم، تلخ، خيلي تلخ ...
    + صنم 
    چقد تلخ بود چي کشيده مامان
    پاسخ

    بله ... تلخ
    سلام با اجازه لينکتون کردم
    پاسخ

    متشکرمف شما خيلي وقته لينک شديد
    چه تلخه اين جداييها
    چه درد آوره
    بعد به خودمونم ميگيم مسلمون.واقعا" اينجور آدمها جزاي کاراشونو ميبينن!!!!!!

    ميلينکمت خانومي
    پاسخ

    ايشالا که مي بينند، اگر چه صبر خدا زياده! ممنون خواهر، شما هم لينک هستيد
    + خانم اسفند 
    عزيز دلم خاطراتت رو خيلي خوب مينويسي..
    غم انگيز بودن.البته نميشه قضاوت کرد مامان يا بابا کدوم تقصير داشتن
    مهم اينه شما ها بي تقضير بودين
    عزيزم ميشه بپرسم اصفهان و کدوم شهر ؟ براي که بتونم تصور کنم پرسيدم!
    پاسخ

    خوب ميخوني خواهر، جلوتر با هم پي ميبريم که کي چقدر مقصر بوده، ما هم تقصير داشتيم! تقصيرمون اين بود که خودمون بابا و مامان را انتخاب نکرديم! خودمون اراده نکرديم متولد بشيم! ... استغفرالله ! بله ميشه بپرسيد، تو يکي دو پست ديگه ميگم، باشه؟
    + خانوم بزرگ 
    بميرم براى اون زنى كه جگر گوشه هاشو پاره هاى وجودش رو ازش ميگيرن و روانه اش مىكنند كه بره.........
    پاسخ

    :(( :((

    ببخشيد ولي تف به قانوني جنگلي تر از جنگل اين مملکت.

    فقط به سه کلمه يه زندگي بر باد ميره و اون قاضي هاي ظالمتر از يزيد هي گردنشون کلفتر از ديروز، نعره مي زنند که ما عادليم و شيعه علي

    به همين خاطره که من هميشه ميگم زن بايد اونقدر پشتوانه داشته باشه که کسي جرأت نکنه بهش بگه بالاي چشمت ابروست. مادر شما هم اگر يک سرمايه خوب، يه مهريه بالا، حق طلاق و .... رو داشت مورد چنين ظلمي شايد کمتر واقع ميشد. حالا اون موقعها گذشته و اين چيزا مرسوم نبوده ولي کاش دختراي امروز با چشم و گوش باز و با پشتوانه هاي محکم وارد زندگي مشترک بشن.

    اينکه ميگن مهريه خوشبختي نمياره درسته ولي واسه آوردن خوشبختي قرارش ندادند واسه جلوگيري از خيلي ظلمها موثره. خودم به چشم خودم نمونه اشو ديدم.

    انشاءالله به حق اين ماه عزيز، خدا جواب ظالمو به زودي بده و هرچي شما سختي کشيدي در آينده با خوشبختي و آرامش برات جبران بشه.

    پاسخ

    اُف بر اين دنيا ... شايد اون قاضي شيعه نبوده، ما نمي دونيم. با حق طلاق موافقم ولي مهريه بالا نمي تونه ضامن زندگي باشه عزيزم، مادر من حق مسکن را داشته ولي امان از دل رحم و انعطاف خانم ها. ممنون از دعاي خوبت، آمين ... متقابلا براي شما روزهاي خوشي را آرزو مي کنم.
    + گل بانو 
    من از بيگانگان هرگز ننالم كه با من هر چه كرد ان آشنا كرد.
    يه پدر فقط براي خودخواهي خودش يه زندگي رو به اتيش بكشه و زندگي يه زن و 5 تا بچه رو داغون كنه فقط سر اينكه به خواسته دلش برسه!! ميخوام بدونم زن بابات چي شد؟
    .
    .
    خاطرات بچگي هيچ رقمه پاك نميشن خدا بهت صبر بده
    پاسخ

    اوهوم، سرد و سنگي، سخت و سنگين، بر دلم مانده تا ابد خاطرات کودکي، خاطرات بچگي، خاطرات پنج سالگي... در مورد زن بابا مي نويسم :(
    به جد خوشحالم که براي عده قليلي در دنياي واقعي درد دل کردين ولي اين رو بدونين که همين عامل باعث شده تا اين درد رو تابحال با خودتون حمل کنين ؛ شما يه گوش شنوا مي خواين.
    در مورد کنجکاوي هم واللا بنده حسم کور شد چون سوال اول رو به قول ماها پيچوندين تا برسه به بعدي
    سرم ها رو هم خوب خوب به ياد دارم حتي بهتر از شيشه هاي شيري که جلوي مغازه هاي بقالي سر کوچه مي ذاشتيم و صف گوشت و مرغ هايي که مي ايستاديم و هواپيماهايي که شب ها از پشت بوم روي سرمون با چراغاش بازي مي کرديم.حتي بهتر از کارتون لولک و بولک و بهتر از سريال ايينه و اوشين و عروسک نخودي .
    پاسخ

    حمل اين درد و رنج خالي از لطف و مزيت نبوده برام... قصد پيچوندن ندارم، کم کم با شخصيتم بيشتر آشنا مي شيد. بله شيشه هايي بزرگ و ضخيم و سنگين ... از شيشه شيرها و هواپيماها خاطره دارم، ايشالا مي نويسمشون، صف گوشت و مرغ ها را به ياد نميارم :) در مورد سريالها هم مي نويسم ... کارتون هايي که تقريبا همه ي هم دوره اي هام ديدند به جز ما :(
    عرض ادب مجدد
    در مورد ويرايش حتما اشتباه مي کردم ولي خوب اگه بدون ويرايش مي نويسين دقيقا دارين درست عمل مي کنين. البته بايد احساس آرامش و سبک شدن هم بعد از يه مدتي بهتون دست بده.
    ادارات دولتي خانم ف متاسفانه تنها چيزي رو متوجه نميشن حقيقت هست . اونجا قراره يه پولي به نام حقوق حيف و ميل بشه . اين وسط يه عده آدم هم فقط منتظر آخر ماه و پر شدن حسابشون هستن و صد البته هم مجبورن گزارش کار پر کنن و همين باعث شده تا عده اي مزاحم رو به نام همکار ! و ارباب رجوع! تحمل کنن. همشون منتقد دولت و نظام و رييس جمهور بالقوه هستند و يک قدم تا موفقيت فاصله دارن و اون يک قدم رو هم مديون پارتي و رانتي هستند که براي ديگران اتفاق افتاده و اين عزيزان به هيچ وجه با کمک اون رانت ها و پارتي ها به اون ميز لعنتيي که بهش عين زالو چسبيدن نرسيدن .
    دست آخر هم زمين و زمان ايراد داره جز اين عزيزان .

    پاسخ

    خواهش ميکنم. آخرين پستم را که نوشتم خيلي اذيت شدم، اما الان که ميخونمش، به اندازه ي وقتي ميخواستم بنويسمش اذيتم نکرد، اما دو پستي که مربوط به عمه بود همچنان اذيتم ميکنه ... با اونچه در رابطه با ادارات دولتي فرموديد کاملا موافقم، متاسفانه گاهي مجبوريم حقايق تلخي را بازگو کنيم. اميد که اصلاح شويم!
    خدا هميشه توي دلهاي شکستس ، براي من دعا کنيد بانو
    پاسخ

    حاجت روا باشي خواهر، خود محتاج به دعايم ... حاجت روا باشي
    سلام
    چقدر تلخ...چقدر تلخ.........
    چقدر تلخ...........
    پاسخ

    :((
    هر جور راحت هستيد ولي اگر کمکي از دستم بر مياد در خدمتم فکر کنم همشهري هم باشيم
    پاسخ

    خيلي لطف داريد. متشکرم از شما ... اصفهان شهر زيبايي هاست، مردمش هم زيبا اخلاق اند ...
     <      1   2   3   4      >