• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : عمه منو زده!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام، عيدت مبارک و التماس دعا
    پاسخ

    سلام، عيد بر شما هم مبارک ...حاجت روا باشيد، محتاجم به دعا
    چه ارامشي بوده براي هردوتون هم شما هم مادرتون
    اينکه بچتو تو اغوش امنت بگيري حمومش کني ولباس تمييز تنش کني ....
    خوب ميفهمم شادي وغم همزمان مادرتونو اون لحظه
    غمش از درد ورنجي که تو مدت دوري کشيده دخترش و شادي از اينکه دوباره بغلش کني و بهش محبت کني
    الهي که هيچ مادر وفرزندي از هم دور نباشن هيچوقت ...
    پاسخ

    الهي که هيچ مادر وفرزندي از هم دور نباشن هيچوقت ... آمين
    خدا به مادر شما و خود شما، عمري با عزت و سعادت عطا کنه
    مادرا همه شون يه استاد دانشگاهند
    پاسخ

    بله ... مادرا استادند. استاد دانشگاه. متشکرم از شما، خداوند به شما هم عمري با عزت و افتخار نصيبتون کنه انشاء الله
    چه عمه اي
    اشکال نداره يه جايي سرش مياد!!!!
    پاسخ

    :(
    سلام. عجب عمه اي داشتي! راستشو بخواي توي دلم گفتم: دستش بشكنه كه به بچه نزنه! خب خودم عمه 5 نفر هستم ولي فقط محبت و قربون صدقه بوده!
    .
    .
    خيلي وقتا دلت نميخواد خاطرات تلخت رو مرور كني اما انگار نمي توني و هميشه جلو چشمت هستند! حتما بنويس! منم يه دوره خاطراتم رو نوشتم تا تونستم از گير خيلي چيزا راحت بشم!
    پاسخ

    سلام... الان منم عمه ام (فکر کنم مهربون باشم) بله گاهي نميشه ...

    سلام

    تشکر از شما

    خدا همه رفتگان رو بيامرزه

    به خدا مي سپارمت

    بدرود


    واي خوب بود از دست اون عمده اي كه در واقع ديو بود رها شدي .

    سلام

    خواهش ميکنم

    وظيفه بودم که لينک کنم

    لينک کردن بابت اين بودم که دوستان بيشتر اطرافم جمع کنم و به واسطه شما دوستان ديگه اي داشته باشم

    و ضمنا کنار شما چيز هايي ياد بگيرم که تو زندگي کمکم کنه البته شايد خيلي کم خيلي کم من هم بتونم تاثيرگذار باشم

    بازم تشکر

    به خدا مي سپارمتون

    بدرود

    سلام
    خوبي خواهري؟
    چقدر سخته يک سال با همچين آدمي زندگي کردن... آدمي که به يه بچه تنها رحم نداره...
    چه خوب شد که دوباره برگشتي پيش مادر نازنينت... رسيدم به اينجاي خاطراتت يکم دلم آروم شد ...


    پاسخ

    سلام خواهر گرامي، اوهوم ...
    سلام مالاريا؟؟؟؟؟ چه جوري مالاريا گرفتين
    واي خداي من چطوري عمتون شما را ميزده من خودم عمه ام ولي اگه يهزمانييکم باصداي بلند باهاشون حرف بزنم خودم عذاب وجدان ميگيرم نمي دونم چي ميشه که يه عمه همه عواطف رو ميذاره کنار و ميتونه به يه بچه بزنه واقعا نمي دونم چي بگم خوبه که بالاخره مامانتون اومد خوشحال شدم بازم بهم سر بزن دوست دارم بدونم چه جوري اين همه سختي رو تحمل کردي
    پاسخ

    سلام. پست ويرايش شد، احتمالا مالاريا نبوده ولي مامان يادشون نيومد که چه بيماري داشتم، فقط تب و ضعف و... را به ياد داشتند. بله برگشتم پيش مامان... چشم ميام ...

    اين روزهـآ

    حِسے دارَم

    آميختہ با دلتَنگے

    کَم مے آورم

    بازوانے مے خواهَم که تَنگـ در بَرم گيرنــــد

    اَما نَه هر بازوانے

    فقط حـصار آغوش تـــ ـ ـ ـ ــو...
     <      1   2