سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختـری دَر راه آفتـاب
 
قالب وبلاگ
خدایا شکرت

[ چهارشنبه 88/12/5 ] [ 11:5 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

سئوال همیشگی م این بود که خدایا چرا نمیشه؟
من که هیچ نیت بدی ندارم، برای حداقل 10 نفر کارآفرینی میشه، برای استفاده کنندگان هم خیلی خیلی خوب میشه
پس چرا پیش نمیره؟
پس چرا انجام نمیشه؟ پس چرا این همه پستی و بلندی؟ پس چرا این همه سنگ پیش پام قرار میگیره؟
همیشه می گفتم خدایا کمکم کن، خواهش میکنم کمکم کن
خدایا دستم را بگیر تا مستقل بشم
خدایا کمکم کن تا بتونم رو پای خودم بایستم خدایا کمک کن بتونم این کار را انجام بدم
خدایا ...
خدا یا یعنی میشه؟
...
پریروز وقتی می خواستم برم تو سایت با یه پیغام مواجه شدم

ای هکر  لعنتی، ازت ممنونم


تا امروز خیلی ناراحت بودم، خیلی فکرم درگیر بود خیلی در تکاپو بودم تا بتونم سایتم را از این وضعیت که براش پیش اومده بود نجات بدم... تا امشب که .... داشتم فکر می کردم که یه سایت چند بخش داره؟
و تازه متوجه شدم که من فقط به دو بخش سایت فکر کرده بودم، و فکر بخش سوم را نکرده بودم !
خدا چه خوب گوشه ی کوچیکی از بخش سوم کار را هم بهم نشون داد چیزی که من خودم را براش آماده نکرده بودم
بازم میگم خدایا کمکم کن
کمکم کن تا بتونم از عهده ی این کار به نحو احسن بر بیام
از امروز به بخش سوم کار هم فکر میکنم
خدایا خواهش میکنم کمکمون کن


[ چهارشنبه 88/12/5 ] [ 10:56 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

خدایا شش ماه وقتم هدر رفت بدون نتیجه !
خیلی ناراحتم، این همه جدیت من توی کار، این همه پیگیری من، این همه .... چرا ؟
چقدر تعارف بده! ای کاش بدون رودربایستی بهم می گفت که نمی تونه، حداقل من زمان را از دست نمی دادم ...
جواب همه ی پیگیری های من یک جمله بود: انشاالله تا اون موقع کار انجام میشه!

خدایا ...
یه برنامه نویس متبهر خوش قول میخوام! سراغ داری؟
خدایا تو خودت از روزهای آینده ی من خبر داری، برگردوندن 15 میلیون پول مردم را به عهده دارم که حتی نباید یک روز بدقولی توش باشه... خدایا کمکم کن سربلند بشم... خدایا کمکم کن... خدایا آبروم را پیش آقای ستوده بخر ... خواهش میکنم


[ پنج شنبه 88/11/15 ] [ 10:7 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

باز هم فصل امتحان ها شد و اضطراب های من
در طول ترم فعال ترین دانشجو خودمم. به جرات میگم که اگر نفر اول کلاس نباشم نفر دوم کلاس هستم
ولی همه ی امتحان هام را خراب میکنم. استرس دارم خیلی زیاد.

الکی هم ناراحتم و گریه ام میاد ....


[ یکشنبه 88/10/20 ] [ 3:1 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

از آدم قدر نشناس بدم میاد


[ دوشنبه 88/9/2 ] [ 10:37 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

خدا جونم خیلی دوستت دارم. خداجون باور کن راست میگم.
میدونی تو تنها کسی هستی که اگه آدم بهت ابراز نیاز کنه! محبتت را ازش کم و یا پنهان نمیکنی.
تو تنها کسی هستی که آدم میتونه بهت با خیال راحت ابراز عشق و محبت داشته باشه!
و تو تنها کسی هستی که آدم میتونه با خیال آسوده از هر دری باهات سخن بگه!
تو تنها کسی هستی که همه آدما نسبت بهت احساس مالکیت دارند!!! در حالی که مالک همه چیز و همه کس خودِ خودتی
خدا جون خودم تنهام نزار، تنها که میشم، حس خوبی ندارم
خدا جون با من حرف بزن، من به تو نیاز دارم، باید احساست کنم، من باید تو زندگیم حِسِت کنم، وگرنه احساس تنهایی همه ی وجودمو در بر میگیره!

خدا جونم از اینکه اجازه میدی فارق از هر باید و نبایدی باهات حرف بزنم ممنون.


[ پنج شنبه 88/7/16 ] [ 11:56 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

خــــــــــــــــدااااااا


[ چهارشنبه 88/7/8 ] [ 7:52 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

وقتی رنجید، دیگه برا همیشه رنجیده!
همیشه فکر میکردم میتونم دل مامانو بدست بیارم...
مامان منو ببخش، بچه بودم، بچگی کردم، نادون بودم، نفهمیدم، اشتباه کردم...
خیلی دوستت دارم

مادر ای زیباترین آهنگ عشق             تا غروب دشتها با من بمان
می رود  صد  کاروان  اما  بیا             ای بهار خوب من با من بمان

 


[ سه شنبه 88/6/10 ] [ 9:0 عصر ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

قصیده رمضانیه     تقدیم به: ف  الف

فکنده   ماه مبارک،   در آسمان   چه  سروری!
 
 امید  ذکر و عبادت،  به دل  نهاده  چه شوری!
 
روان ز چشمة رضوان، شراب بی غش «یا رب»
 
 یقین که عرش، خروشان،  از این نوای زبوری
 
دوای    تیرگی   جان،    کلام   روشن    قرآن
 
 وسیله های سعادت، صلات و صوم و صبوری
 
وصال  و  بندگی حق،    تمام،   گشته   محقَّق
 
 بکوش دل!   که  بجویی،  کلید  گنج حضوری
 
سحر،  ندای  تمنا،  رسد  به گوش   ز  هر جا:
 
 «یگانه ای تو خدایا!،   رحیم  و  ربّ  غفوری»
                                                       شاعر: دکتر ستوده

خدایا خیلی دوستت دارم، از اینکه بهترین بنده هات را سر راه من قرار دادی ازت سپاسگذارم.
زینب عزیزم بی نهایت دوستت دارم، و ازت به خاطر لطف و محبتی که بهم داری ممنونم...
دکتر ستوده از شما نیز بی نهایت سپاسگذارم، لطف و مهربانی تان را هرگز فراموش نخواهم کرد...

 
[ دوشنبه 88/5/26 ] [ 11:2 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]

دل من دیر زمانیست که می پندارد: "دوستی" نیز گلی است ؛
مثل نیلوفر و ناز ساقه ی ترد ظریفی دارد.
بی گمان سنگ دل است آنکه روا می دارد جان این ساقه ی نازک را -دانسته- بیازارد.

فریدون مشیری

[ سه شنبه 88/2/1 ] [ 12:21 صبح ] [ ف الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

و فقط خاطره‌هاست، که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می‌مانند. کلیه کامنت‌های خصوصی این وبلاگ عمومی می‌شوند، پس دوست عزیز از ابتدا هر آنچه می‌خواهی را عمومی بیان دار. ارتباطات این وبلاگ با بقیه تنها از طریق لینک دونی انجام میشه و هیچ نوع درخواست دوستی تایید نمیشه! هر گونه کپی برداری و دخل و تصرف و انتشار این خاطرات در هر قالبی از جمله: وبلاگ، مجله، کتاب، فیلمنامه و ... شرعاً اشکال دارد.
امکانات وب



بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 179909