ف الف مهربانم ... خيلي دلم مي خواهد که نروي که بماني ماندنت براي من قوت قلب خوبي است شايد هيچ وقت نداني اما وقتي هجمه ها به من فشار مي آورد و قلبم را در چنگال خودش فشرده مي کند تمام صحنه به صحنه ي مقاومت هايت صبوري هايت تلاش هايت به يادم مي آيد به وضوح تمامش را مي بينم انگار اين وقايع را به چشم ديده ام . گاهي سرم را به سمت آسمان آبي بلند مي کنم و باور کن که تماشايت مي کنم من حتي گاهي همان خواب دوران کودکي ات را هم در ذهنم مرور مي کنم . بيشتر همان وقت هاست که يادت مي افتم و وقتهايي که مقابل ضريح حضرت معصومه مي ايستم . من حتي برايت چهره هم تصور کرده ام . تو را به چهره مي شناسم انگار . شايد سالهاست که باهم بوده ايم و دور از هم . هر چه هست نرو بمان ..
سلام نمي دونم کامنت هاي من بهت مي رسه يا نه ؟
چون چند تا کامنت داده بودم . يعني چي که مي خواي بري ؟ اونوقت کجا؟ تشريف داشتين حالا... ولي جدي چي شده براي چي مي خواي بري .؟! من اينهمه منتظرت بودم . بااينکه بيشتر وبلاگ ها رو حذف کردم و تو هم مدتي نمي نوشتي اما وبت رو داشتم همش مي گفتم برمي گرده . حالا کجا مي خواي بري ؟ هنوز برامون نگفتي چي شد ؟ کي برگشتي پيش مادرت؟ الان چکار مي کني ؟ کجايي ؟ واقعا اين انصافه که من اينقدر به يادت باشم دلتنگت باشم ولي حتي ندونم لااقل اسمت چي هست کجايي بقيه کارت به کجا کشيد؟ همين طوري بي خبر داري مي ري ؟ خيلي بي انصافي . اما يادت باشه من تا جاييکه حافظه ام ياري کنه به يادت هستم دعات مي کنم دلتنگت مي شم هر چند خودت هيچ وقت متوجه نشي .
سلام خواهرگلم ..خسته نباشي..ممنون بابت دادن رمز...
خدا به دادمان برسد با اين به اصطلاح شيعه بودنمان.......به کجاچنين شتابااااااان.....
ديدن عکس اعصابمو کلا بهم ريخت .......الله اکبـــــــــــــــــــر
هو العزيز باسلام
چي شد ؟ اين عکس کجا بود ؟ تو وبلاگ کسي بود؟ مقدوره براتون اسم وبلاگ رو برام بگذاريد ؟