• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : کشيک
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عزيزم...بايدبگم همون هفته اي که بنده روقابل دونستيد که خاطرات شمارو بخونم همشونو مطالعه کردم باکمال اشتياق، اما به دليل رمزي بودن مطالب، کامنت گذاشتن باعث ميشد خيلي از خاطرات شما لو بره براي همين مي ترسيدم درمورد اون مطالب نظري بدم وباعث ناراحتي شمابزرگوار شوم منتظر پست جديد بودم که بشه کامنت گذاشت ....راستش رابخواهيداحتياط کردم به بنده حق بدهيد نگران کامنت گذاشتن باشم ...وگرنه بي معرفتي در مرام طلاب نيست آبجي گلم ....کمي هم درخاطرات سردرگم شدم نمي دونستم اول وآخرش کجاست ...کمي هم درگير درس و...هستيم بازم ممنون که به بنده ي حقيراعتمادکردين ... التماس دعا
    پاسخ

    سلام بانو... موفق باشيد
    سلام خواهرخوبم؛باآن سن کم هرکسي به جاي شما بودخيلي زودترازاينا قيدنمازخوندن رو ميزداحسنت برشماوايمان استوارتان...التماس دعا
    پاسخ

    سلام و سپاس! بنده همچنان در تعجب به سر مي برم، اين واقعاً خود شما هستيد که قابل دانسته و کامنت گذاشته ايد؟ يعني اينجا تشريف آورده ايد؟! /// بسي سپاس

    به نظرم حداقل خوبه كه فرخنده در شرايط بهتري بود

    نميدونم چي بگم...گاهي فقط براي اين نظرميذارم كه بگم خوندمت

    اما در واقع حرفي براي گفتن ندارم

    تو خيلي صبوري آفرين اگرمن بودم همون روزهاي اول كم مي آوردم

    پاسخ

    خدا را شکر که شرايط بهتري داشت. خدا را شکر... ممنون که خاموش نيستي :)
    + سعاد 
    سلام عزيزم
    مرسي از رمز.خودم اشتباه ميزدم
    اميدوارم که موفق باشي و سعي و تلاشت براي اينهمه تحقيق و درس به ثمر بشينه.راستش راجب نخوندن نمازات هيچ نظري ندارم چون مطمئنم همهء ماها برهه اي از زمان تو زندگيامون بوده که نمازهامون رو نخونديم و شايد هيچ دليل و توجيه موجهي هم براش نداشته باشيم
    اما اينکه شما تو اون سن و با اون شرايط به تکليفت عمل ميکردي از چشم خداي مهربون دور نميمونه خواهر خوبم.و چقدر سخته به دوش کشيدن اينهمه خاطرات تلخ
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم. ممنون که بهم سر ميزني و باهام همراهي
    سلام
    آن افرادي بايد کم بياورند که هيچ عذر و بهانه اي ندارند.
    قطعا جبران خواهد شد
    إن شاء الله آخرت کم نياوريم
    پاسخ

    سلام. ان شاء الله
    + طهورا-همنفس طلبه 
    هو العزيزباسلام. با خواندنش يک " اگر " بزرگ در ذهنم جا گرفت . از استادي شنيدم که مي گفت گرماي تابستان مجوز روزه خواري براي بعضي مشاغل سخت نيست چرا که اگر در آن جمع عده اي با وجود سختي کارشان روزه بگيرند در صحراي محشر خدا آنها را پيش روي بقيه قرار مي دهد و مي پرسد اگر غيرممکن بود پس اينها چطور روزه گرفتند. پيش خودم گفتم : طهورا اگر از زخم زبانهاي اغيار خسته شدي و ادامه ندادي به بهانه ي سخت بودن راه خداوند احتمالا بانوي آفتاب را پيش رويت قرار مي دهد که اگر اينقدر سخت بود پس او چگونه تمام اين مسير را اينقدر با شکوه و استوار آمد ؟ و آنوقت طهورا بايد از شرم بميرد.دست مريزاد بانو ...
    پاسخ

    سلام بر شما خواهر خوبم... ف الف کم آورد... جا زد... از اينجا به بعد شرمندگي هاي ف الف را بيشتر خواهيد خواند! :((
    + عمه 
    سلام.خداقوت گل دختر...
    پاسخ

    سلام بر نازنين عمه ي خوبم. ممنونم از محبتتان. بدون اغراق به يادتان هستم
    سلام دوستم خوشحالم که دوباره هستي منم ميخوام پررنگ تر در وبم باشم بيا پيشم
    واما ميشه از خط خط نوشتهات سختيهاي که ديدي رو ديد واقعا در عذابي بودي شديد خدا مهربونه و تمام سختي هاتو ديده راستي توي اين مدت هيچ خبري از مامانت نداشتي؟
    هرچه بيشتر مينويسي شخصيت مدينه برام بيشتر و بيشتر علامت سوال ميشه اين همه خباثت در يه آدم؟خدايا اين سالها تو چند ساله بودي؟
    پاسخ

    سلام دوست خوبم. حتماً ميام. در اولين زماني که فرصت نت آمدن و سر زدن به دوستان پيش بياد. ببخش که کم رنگم... دعام کن دوست خوبم. اين اتفاقات از اواخر 13 سالگي تا اواخر 17 سالگي هستند. خبري از مادر که نداشتم هيچ، خبر از خواهر و برادرم هم نداشتم. حرف زدن من با خواهر و برادرهام ممنوع بود :((

    سلام گلم مطمئناً ارزش نمازهايي که با اين سختي اقامه بشه، نزد خدا چندين برابره و صد البته خداوند بخشايشگر و مهربونه.

    اما اين خانم MD آيا زنده است؟ بدجور رو مخمه برم مخشو پخش زمين کنم

    پاسخ

    سلام خواهر سيمرغ گرامي، خوبيد؟ چقدر دلم مي خواد چند ساعت وبلاگتونو بخونم و بخندم... ماجراهاي خنده دار، قلم جذاب... به يادتم بانو... ممنون که سر زديد. اين پست را که ارسال کردم تو دلم گفتم: خواهر سيمرغ فراموشم کرد! امروز اومدم يه پست ديگه بزارم کامنتتون را ديدم، بسي خوشحال شدم :) بله بانو زنده اس... مي رسيم بهش...
    + سعاد 
    سلام ف الف عزيز.چه عجب دست به قلم شدي خانومي.
    راستي من قبلا" کامنت گذاشته بودم اما خبري ازش نيست و بعدم اينکه نوشته ات باز نميشه.نميدونم رمز عوض شده و يا من يادم رفته و اشتباه ميزنم.ممنون ميشم دوباره برام بزاري
    پاسخ

    سلام خواهرم خوبم. الان جواب دادم به کامنتتون. ممنون که سر زديد. رمز تغيير نکرده شايد شما فراموش کرديد و يا در تايپ رمز اشتباهي صورت مي گيره. دوباره رمز را براتون مي فرستم