سلام خواهرم. خواهش مي کنم :)

:) خواهر جان اين که با کلاسي نيست. گفتم شايد اشاره داري به همون بخش زابل و اينها :)

:دي

خواهر خوبم دوباره رمز را فرستادم براتون. ديروز هم رمز را براتون گذاشتم. احتمالا يه کاراکتر اضافه مي زنيد و يا بين کلمات فاصله مي گذاريد و يا...

خواهر گلم بشين پست هاي قبل را بخون :) يه ذره يه جوري بود يعني چه جوري بود؟ خونمون؟ نميدونم شايد خونمون! سيستان را به اختصار آوردي؟ آخه سيستان يه قسمت از سيستان و بلوچستانه، به اون قسمت که زابل و درياچه ي هامون و اينا هست ميگند سيستان. ما ايرانشهر بوديم يکي از شهرهاي سيستان و بلوچستان به مرکزيت زاهدان

سلام. اونجا يک غيظ وجود داشت و اين غيظ موجب ميشد انصاف بينشون جايي نداشته باشه. اونجا يک دشمني وجود داشت. کسي قصد داشت شخصي را از ميان بردارد لذا دست به دامن هر چيزي مي شد ولو اينکه غلط باشد... اين صحبت ها فقط در خانه ي ما بود، مثلاً منزل عمو اينها و يا عمه ها هيچ گاه چنين صحبت هايي نشد و چنين اعتقاداتي نبود... جلوتر بيشتر خواهيد فهميد...

:دي

سلام عليکم/ شيعه مظلوم بوده و هست...

سلام. رمز تغيير نکرده، در تايپ رمز دقت کنيد. يا اشتباه تايپ ميکنيد يا به کوچک و بزرگ بودن حروف دقت نداشتيد