• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : لو رفتيم!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + doki jon 
    سلام بهشت جان
    فارغ از همه تلخي ها اين که مي نويسي خو به اين که گذاشتي بالاخره اين زخم کهنه و عميق که هر روز و هر روزمثهاستخوان تو گلو سر باز کنه خوبه بزار اين چرک ها اين ببغض ها اين چرا ها و درد ها بريزن بيرون بزار اين بغض ها که مثل مار چنبره زدن توي گلوت و خرخره ات را فشار ميدن اساسي تر از گذشته بترکند اون موقع اين زخم روزگار بيرحم التيام پيدا ميکنه گرچه جاي اون رو تن قلب و روحت ميمونه
    مدتيه مد شده ميگن ميبخشم ولي فراموش نميکنم من اتفاقا با برعکسش موافقم نه با اين من ميگم فراموش ميکنم ولي نمي بخشم فراموش ميکنم که ازار نبينم ولي نميبخشم تا دلم خنک بشه
    خيلي دوست داشتم کنارت باشم اين روزها
    پاسخ

    سلام دوست خوبم، خيلي ماهي دکتر جان، ممنون از خوبي و مهربوني ت، روزهايي که اين اتفاق ها داشت مي افتاد کسي بايد کنارمون مي بود که نبود! الان فقط يک يادآوري ست... نگران نباش... من خوبم، بهتر از هميشه... من خيلي ها را تو زندگيم بخشيدم، خيلي ها را... ولي خيلي هاي ديگه را هم هيچ وقت نتونستم ببخشم...