وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
در يک نگاه!
نظرات :
0
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گل نرگس
يا رب
سلام آبجي
راستش من متوجه اين غلط املايي شما نشدم :-)
سکانس اول: خيلي کارهاي سنگيني بوده و اون جا که نوشتي سيمان و مي کندين دوباره استفاده کنيد بيشتر مبهوت شدم چون سيمان واقعا سفته و خيلي سخته.
سکانس دوم: خواهرت خوشحال شدم اومد پيشتون همش تو فکرش بودم چي شد آبجيت:-)
سکانسسوم: دخترخاله ت خيلي شيطون بوده و اينکه نرفتي امتحان بدي خيلي ناراحت شدم. اينکه مادرتون انقدر سختي و زحمت کشيد براي خونه قابل ستايشه.
سکانس چهارم: معلومه آبجي آچار فرانسه اي :-D من و آبجيمم اينکارها رو مي کنيم. اما نظر من اينه که دختر چون لطيفه بايد دست به سياه و سفيد نزنه :-)) خب اين ها کار مردونه ست ديگه ولي چاره چيه روزگاره بد شده:-)
براي خاطره بعدي ت ترسونديمون اميدوارم خوب باشي آبجي
اللهم عجل لوليک الفرج
پاسخ
سلام خواهر خوبم، سيماني که به آجرها چسبيده بود را مي کنديم تا از آجر دوباره استفاده بشه، نه از سيمان، اون سيمان ديگه از بين رفته بود و قابل بازيابي نبود :) / خي اسنم از سرنوشت خواهرم... :( / خب تربيت هاي ما با تربيت دختر خاله خيـــــــــــــلي فرق داشت... موافقم مادرم قابل ستايشِ / اوهوم :) اونوقتي که آچار فرانسه بودم يه بچه ي 10 - 12 ساله بودم، ديگه حلا که عادي شده... براي خاطره ي بعدي حرفي ندارم / آميــن