وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
ظلم هاي آشکار
نظرات :
0
خصوصي ،
33
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پارميدا
سلام واي خداي من چرا انقدر اذيتت کردن چه آدمايي بدي اخه يه بچه چه گناهي داره که اينجوري باهاش رفتار ميکنن واي خدا دارم ديونه ميشم کاش اونجا بودم تا يه دست کتک حسابي به اين معاون و اون نانوا ميزدم واي حرصم دراومده
خدا اون اقاي مير سعيدي رو هم بيامرزه راستي چرا باباتو راه ندادي تو خونه؟
منم فک ميکنم مامانت شوکه شده و مطمينم مامانت داداشتو دعوا کرده نکرد؟
پاسخ
آخ که چقدر دلم مي خواست اين معاونمون و اون شاطر را يکي بزنه... / روح آقاي ميرسعيدي شاد، مرد بزرگي بود/ تو بودي راهش مي دادي؟ بابايي که سالهاست بچه هاش را فراموش کرده و بدون خرجي ولشون کرده به امان خدا... تو بودي راهش مي دادي؟ / خب آره تو شوک بود... چرا بعداً که حالم خوب شد، به داداشم گفت چرا نگاه نمي کني کجا ميزني؟! و اينا دختر اند و از اين حرف ها...