• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : عاشقانه با مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 30 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    ببخشين دير اومدم :)
    خوندم کلي خنديدم :) گاهي هم ناراحت شدم يه ذره هم چشمام خيس اشک شد :(
    کلا شخصيت مادرتون رو دوست دارم :)
    پاسخ

    سلام، خواهش مي کنم، خدا را شکر... چرا؟ سر قصه ها اشکتون در اومد؟ خودمم اون قسمت را که نوشتم گريه کردم، وقتي داشتم ليست قصه ها را مي نوشتم، به نظرم تمام مظلوميت شيعه يک جا يادآور شد... خيلي ممنون، منم دوستش دارم :)