• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : شهيد اندرزگو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ننه قليان 

    من نميدونم چرا توي همه حماسه هايي که تو و خواهرت با هم مشترکاً خلقش کردين آخرش فقط شما کتک خوردي و خواهرت نخورده!

    نکنه بهمون دليل که من هميشه جون سالم در مي بردم!

    پاسخ

    خب مثلاً تو اين مورد من با خواهر حرف زدم که نريم مدرسه و بشينيم بيرون مدرسه مشق بنويسيم، يا مثلا روز بعدش من از ترس جريمه جرات رفتن به مدرسه را نداشتم و با خواهر حرف زدم که نريم مدرسه، حقش نبود اون کتک بخوره. حالا بماند که عدالت تو خونه ي ما فقط براي خواهر اجرا مي شد! چون من بچه تر که بدونم خيلي ناعادلانه کتک خوردم، فقط به جرم دلتنگي مثلاً ! و نکته ي بعدي اينکه وضعيت جسمي خواهر از من خيلي بهتر بود، طوري که وقتي من کلاس پنجم بودم، همه فکر مي کردند من کلاس اولم و خواهرم کلاس پنجم... پس به اون علتي که شما قسر در مي رفتي نبوده... و در بقيه مواردي که بعدا ميگم: مامان هميشه معتقد بود من معلم سرخونه ي خواهر هستم و اين منم که به خواهر چيز ياد ميدم و خواهرم مادرزاري فرشته به دنيا اومده و عاري از هر گونه خطا و اشتباه هست! مي نوش چرا اسمت را گذاشتي ننه قليان؟!!!!