وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
ديد، بدون بازديد
نظرات :
0
خصوصي ،
41
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حسين هاتفي
سلام
خواندن و مرور و نوشتن و تصور اين خاطرات هم بغض آور و سخت است تا چه رسد به ...
بزرگوار خواندني نيستند و خواننده تمايلي به خواندن ندارد. اما نوع نوشتن و جذابيت متن و معصوميت و مظلوميت آن خواننده را وادار به خواندن مي کند
....
پاسخ
سلام آقاي هاتفي ... جز اينکه بگم، ببخشيد اگر ناراحتتون ميکنم حرفي براي گفتن ندارم :( من خودم براي خودم نياز دارم که بنويسمشون! کمي هم عجله دارم! دوست دارم زود تمام بشند! شايد بعضي چيزها براي خودم حل بشند... شايد! وگرنه نمي نوشتم... اگر زبونم لال، خداي ناکرده قرار باشه من به يکي از دوره هاي گذشته ي زندگيم برگردم، در درجه ي اول مرگ بهتره ... در درجه ي دوم هم مرگ بهتره، در درجه ي سوم هم مرگ بهتره! و در نهايت همين روزها را انتخاب مي کنم... اين روزها روزهاي قشنگ زندگيم هستند ... من ناراحت نمي شم اگر خاطراتم را نخونيد، اگر خيلي ناراحتتون ميکنه... به شخصه راضي نيستم خواننده هام را آزار بدم با خوندن اين همه تلخي :( ببخشيد