ياد اين شعر افتادم
کبوتر اشتباه کرده است.چه اشتباهي.سوي شمال رفت، به جنوب رسيد.فکر کرد گندم، آب است.چه اشتباهي.فکر کرد دريا، آسمان استو شب، بامداد.چه اشتباهي.
ستاره ها، قطره هاي شبنم،و گرما، برفچه اشتباهي.
که دامن ات، پيراهنش بود،
و دل ات، لانه اش.چه اشتباهي.