• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : نماز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    ياد اين شعر افتادم

    کبوتر اشتباه کرده است.
    چه اشتباهي.
    سوي شمال رفت، به جنوب رسيد.
    فکر کرد گندم، آب است.
    چه اشتباهي.
    فکر کرد دريا، آسمان است
    و شب، بامداد.
    چه اشتباهي.

    ستاره ها، قطره هاي شبنم،
    و گرما، برف
    چه اشتباهي.

    که دامن ات، پيراهنش بود،

    و دل ات، لانه اش.
    چه اشتباهي.

    پاسخ

    خيلي سخت شد! درکش نمي کنم! يعني ارتباطش را درک نمي کنم!