• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : نماز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاخته 

    سلام

    من خاطرات شما رو مي خونم و دوست دارم

    و احساسات ضد و نقيضي موقع خوندنشون بهم دست ميده اما يک خاهش دارم و اون اينکه... اگر ميشه به خاطر حفظ مصلحت کلي جامعه و حتي نظام از پرداخت مستقيم به موضوع سني بودن پدرتون اجتناب کنيد

    ميدونم شما سياسي نيستيد و ابدا جنبه سياسي و فرقه اي موضوع رو مد نظر ندارد اما الان اوضاع حساسي حاکمه و شبهه دامن زدن به تفرقه افکني پيش مياد و کينه هايي در دل سايرين هم به وجود مياد

    هرچند اذعنتون در پاسخ کامنتها هم به خوب و بد داشتن در هر دو مذهب رو هم ديدم

    با اينهمه خاهش ميکنم

    پاسخ

    سلام، شما لطف داري، خواننده ي خاموش، چه خوب شد که روشن شديد :) چرا احساس ضد و نقيض؟ ميشه نمونه بياريد که مثلا کجا چه احساسي؟ توهين و تحقير و دروغ و حرف هاي غير منصفانه تفرقه افکني نداره؟ بيان حقايق تفرقه افکني داره؟ خواهر من آنچه تفرقه ايجاد ميکنه و براي وحدت مسلمين خطرناک هست عدم عدالت و انصاف هست نه بيان حقايقي که پيش تر ها رخ داده. به خوبي به ياد دارم که در همين پيام رسان پارسي بلاگ کاربري که اگر نام اش را بگويم قطعاً او را مي شناسيد، چطور عزم جزم کرده بود براي تخريب و چطور حمايت شد، او واقعاً با هدف تخريب فعاليت مي کرد و صد البته غيرمنصفانه، آنجا هيچ کس به او نگفت که رويه اي که پيش گرفته نه تنها مصلحت نيست بلکه کاملاً اشتباه است... هر چند هدفم از نوشتن خاطرات صرفاً نوشتن هست براي خودم، اما اگر خواندن خاطرات من موجب شود فقط يک نفر ديدگاه متعادل و منصفانه اي پيدا بکنه باز هم خوبه... من همچنان نوشتن خاطرات خودم را ادامه مي دم... با بيان صرفاً حقايق، و در تمام نوشته هاي خودم سعي ام بر اين هست که حب و بغض شخصيم نسبت به افراد را در نوشت ها انعکاس ندم و به عدالت بنويسم...