وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
آخرين روزهاي خونه ي خاله
نظرات :
0
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پارميدا
سلام هان؟؟؟؟
يعني او اقاه بابات شده يا يه حدس بوده؟؟؟؟چه بچه شيطوني بودي از کجا ذهنت به اين جا قد داده مامانت بالاخره برا بستي بهت زد يا براي اينکه براش گزارش دادي؟؟؟چرا مامانا قديما براي هرچيزي ما رو ميزدن؟
پاسخ
مامان سر يه چيز شروع مي کرد به زدن بعد در حين زدن يادش مي يوفتاد براي بقيه موارد هم بزنه :دي نه خواهر شيطوني نمي خواست که خيلي تابلو بود :)