وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
اين تو بميري از اون تو بميري ها نيست!
نظرات :
0
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
حامدگودرزپور
سلام چه شانسي آوردين :)
پاسخ
بعله، خيلي شانس آوردم، خدا را شکر
+
کزت بانو
دست پسرخاله درد نکنه ؛ هرچند آخرش خرابکاري کرد
پاسخ
بعله خب دستش درد نکنه :) خرابکاري چي؟
+
عمه
سلام.مدارس مخصوصا دولتي هميشه سرايدارداشته .من فکرميکنم انقدرهول شدي که نتونستي بطرف اونا بري.
پاسخ
سلام عمه خانم، اين چه سرايداري بوده که من اين همه تو حياط گريه کردم، داد زدم، فرياد زدم، در مدرسه را کوبيدم و به اصطلاح مي خواستم از جا بکنمش! و بعد پسرخاله اومد از رو در بردم و اون نفهميد و نيومد از اتاقش بيرون؟ نبودند، کلاً کسي تو مدرسه نبود، احتمالاً بيرون کار داشته بوده، زود در را بسته و رفته ...
+
نجفي
پشت درب مدرسه موندن و گم شدن بچه ها از اون خاطراتي هستش كه بچه ها خيلي كمتر از ياد و خاطرشون پاك ميشه....
شايد به همين خاطر باشه كه شما پنج سالگي و دوران فشار و استرس رو قشنگ يادتون مونده... استرس و فشار روي بچه ها باعث ماندني شدن خاطره آن روز و وحشت مربوط به اون ميشه...
الان يادم مياد روزي رو كه گم شده بودم براي رفتن به تالار عروسي (قرار بود از مدرسه يه راست برم تالار عروسي، ديگه نرم خونه) ولي گم شدم و باورم نميشد كه از كدوم مسير درست هستش كه برم....
به هر حال استرس اون گم شدنه تقريبا يك ماه توي ذهنم موج ميزد و شايد هر ماه دوباره يادش ميافتادم ...
جالبه.... استرس براي بچه ها خاطره است....
پاسخ
سلام، منم زياد گم شدم تو بچگي، گم شدن هم ترس داره و خيلي بده ولي خب اغلب مواقع خونسرديم را حفظ مي کردم و خودم راه را پيدا مي کردم... بله يکي از دلايلي ماندگاري اين خاطرات استرس و ترس خاص اون ماجرا هست
<
1
2