وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
اين تو بميري از اون تو بميري ها نيست!
نظرات :
0
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سعاد
راستي من پشت در مدرسه جا موندم اما دبستان نبودم و پيش دانشگاهي بودم
فرداش هم بخاطر همين کار مامانم و خواستن
زنگ آخر عربي داشتيم و منم کتابشو همرام نياورده بودم و با دوستم کلاس و دودر کرديم و جيم شديم راهروي پشت مدرسه
ديوار به ديوار مدرسهء ما دبستان پسرانه بود و زنگ که خورد فکر کرديم زنگ دبستانيها که هميشه يه رب زودتر ميخوره به صدا در اومده و بعد از نيم ساعتي که ديديم خبري از زنگ مدرسه نيست رفتيم جلوي مدرسه و تو حياط و بعلههههههههههه هيشکي نبود جز من و دوستم.
آقاي سرايدار هم نبودش ولي بچه هاش در خونشون که تو مدرسه باز ميشد و برامون باز کردن اما اجازه ندادن بريم تا پدرشون بياد و ......
غروب رسيدم خونه و جريان و گفتم و طبيعتا" همه اينجوري شدن
پاسخ
واي واي عجب درد سري، خواهر سعاد منم يه خاطره دارم از مدرسه نرفتن و جيم شدن، ايشالا براتون تعريف مي کنم :) و کلا اين کار خوب نيست، ما به کسي توصيه اش نمي کنيم ;)