وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
نان و عشق
نظرات :
0
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نجفي
1- به نظر من نان و عشق ميتونه يه زندگي ساده باشه با وجود آرامشي وصف ناشدني از عشق در كنارت ....
2- از سگ نميترسم از كثيفي سگ ميترسم و اگر كثيف نبود شايد باهاش دوست هم ميشدم...
3- ميشينم به حالت برداشتن سنگ از روي زمين (در اين حالت معمولا سگ ها ميترسند و فرار ميكنند) اگر اين روش جواب نداد، مسير خروج رو پيدا ميكنم و به آرامي (بدون هيچ عكس العمل اضافه و جلب توجه نمودن) از سگها دور ميشم. سگها معمولا يك دايره و حريم در اطراف خود دارند كه در مرز ورودي به آنها صداي پارس در ميآورند تا ما دور شويم (كه اخطار است) در صورت ورود به داخل حريم، معمولا حمله ميكنند....
حالا اينكه گفتيد بصورت اتفاقي چند سگ را در كنار خود ببينيم براي من از نظر علمي غلطه ولي همونطور كه توضيح داده شد رفتار ميكنم....
پاسخ
نان و عشقتان به راه و ماندگار ... دوستي با سگ؟ اوووم!؟ مي گم اگه تو اون فرصتي که نشستيد به حالت سنگ برداشتن و به اصطلاح گمراه کردن آقا سگه، اگه بهتون حمله کرد چيکار مي کنيد؟ تازه اون موقع شما بايد از جا بلند بشيد و بعد فرار... چند ثانيه از وقتتون هدر نمي ره؟