• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : نان و عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    به نظرم بايد مينوشتي عشق و نان يا مثلا" عشق و پنير.........
    البته از نظر خودم گفتما چون عشق که باشه با نان خشک هم ميشود ساخت!!
    از سگ که هيچ از هر جنبنده اي ميترسم اما کولي بازي در نميارم
    خب فرار ميکنم کما اينکه همين کارو هم کردم.
    کلاس پنجم يا اول راهنمايي بودم که نصف شبي داشتيم از عروسي برميگشتيم.خونهء خاله از خونهء ما تقريبا" يک کوچه فاصله داشتن و من و دختر خاله ام زودتر از بقيه وارد کوچه شديم و نرسيده به در خونمون 3 تا سگ ديديم که هار بودن.من نشستم که سنگ بردارم اما ديدم فايده نداره و دارن ميدون سمتمون و من و دختر خاله ام با سرعت نور دويديم سمت خونهء خاله و البته شانس آورديم که در باز بود و پريديم تو حياط وگرنه الان اون دنيا بودم
    پاسخ

    قبول دارم عشق که باشه با نان خشک هم ميشه ساخت ... اووووه قلبم دوباره وايساد! خعلي بده، خعلي بد... راستي چرا خدا حس ترس را آفريد؟ :) خدا را شکر که شانس آورديد :)

    مکزي اداره قبلي منه، يه جورايي هووي پژي

    با توجه به توضيحاتي که در پست جديد دادي، و موقعيت خونه تون، اون آيه سوره کهفو که گفتم بنويس و هميشه همراهت داشته باش

    ميشه اين آيه: وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظاً وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (18)

    پاسخ

    قرآن همرام دارم هميشه، اينا را حفظ هم هستم، ولي فقط فقط بسم الله و يا امام زمان رو زبونم مي گشت :) ولي فکر کنم اين آيه را همين طوري تکي همرام داشته باشم بهتر باشه :)
    من مي دون مسما چيه! معمولاً به بادمجوني که دور يه غذاي ديگه بچينند ميگن مسما
    يني مرغ و مسما همون مرغ + بادمجونه
    پاسخ

    عه؟ چه جالب :) پس ما زياد مسما مي خوريم :)
    سلام
    واسه اينکه از اين به بعد دوتا ثريا رو اشتباه نگيري من با اسم وبلاگم ميام اينجا.
    1-راستش نميدونم
    2-اره ميترسم
    3-تو اين موقعيت قرار گرفتم اونم تو بچگيم حتي کمتر از 3متر .فرار کردم و اونام بيشتر پارس کردنو دنبالم کردن همون لحظه پسر عمه ام به دادم رسيد
    پاسخ

    سلام خواهر ثريا، خوبين؟ خدا را شکر، خدا به پسر عمه ات خير بده :)
    + کزت بانو 
    نان و عشق يعني يک شکم پر عاشقاز پاسخ به باقيشم معذورم چون از هر چرنده و خزنده و... ميترسم و با ديدنشون سکته ميکنم
    پاسخ

    عاشقيتون مستدام :) درکتون مي کنم :)
    + برادر کيميا 
    سلام
    1. نون و کتلتي که خانم درست مي کنه :)
    2. مي ترسم بدجور
    3. يحتمل باهشون وارد مذاکره مي شم :)
    پاسخ

    سلام، نان کتلتتون به راه، زياد هم ترس ندارند! دارند؟! باشه قبوله ترس دارند! :دي انشاء الله پيروز مذاکره باشيد :)
    + نجفي 
    1- به نظر من نان و عشق ميتونه يه زندگي ساده باشه با وجود آرامشي وصف ناشدني از عشق در كنارت ....
    2- از سگ نميترسم از كثيفي سگ ميترسم و اگر كثيف نبود شايد باهاش دوست هم ميشدم...
    3- ميشينم به حالت برداشتن سنگ از روي زمين (در اين حالت معمولا سگ ها ميترسند و فرار ميكنند) اگر اين روش جواب نداد، مسير خروج رو پيدا ميكنم و به آرامي (بدون هيچ عكس العمل اضافه و جلب توجه نمودن) از سگها دور ميشم. سگها معمولا يك دايره و حريم در اطراف خود دارند كه در مرز ورودي به آنها صداي پارس در ميآورند تا ما دور شويم (كه اخطار است) در صورت ورود به داخل حريم، معمولا حمله ميكنند....
    حالا اينكه گفتيد بصورت اتفاقي چند سگ را در كنار خود ببينيم براي من از نظر علمي غلطه ولي همونطور كه توضيح داده شد رفتار ميكنم....

    پاسخ

    نان و عشقتان به راه و ماندگار ... دوستي با سگ؟ اوووم!؟ مي گم اگه تو اون فرصتي که نشستيد به حالت سنگ برداشتن و به اصطلاح گمراه کردن آقا سگه، اگه بهتون حمله کرد چيکار مي کنيد؟ تازه اون موقع شما بايد از جا بلند بشيد و بعد فرار... چند ثانيه از وقتتون هدر نمي ره؟
    + منم 
    جواب دو تا سوال ديگه
    از سگ مثل سگ مي ترسم!
    قالب تهي مي کنم، سنگ کپ مي کنم و در نهايت مي ميرم!
    پاسخ

    واقعاً از سگ ميترسي؟ قالب تهي کردن قابل باوره، ولي آيا واقعاً آدم از ترس سگ مي ميره؟
    + ثريا 
    عزيزم الان همه کامنت ها ديده ميشه!!منم همون تاييد مدير رو ميگم! وقتي تاييد ميکني مياد ميشنه در کامنت داني و ببيننده ميبينه که شما چند تا تاييد کردي! مثلا من ديدم 3 تا کامنت هست ولي وقتي باز ميکردم چيزي نمي ديدم! همين الان براي پست شما نوشته 8 کامنت عمومي! ولي عملا" 6 تا نشون ميده!! فکر کنم يه ايرادي داشته باشه و بايد حتما چند تا بيشتر تاييد بشه تا اون کامنت هاي اولي رويت بشه!! الان من آخرين نفري هستم که کامنت خودم رو مي بينم! در صورتيکه 2 تاي ديگه بعد من اومدن و مسلما شما تاييد کردي ولي نشون نميده :(
    براي وبلاگ زدن در فکرش هستم خانومي :)
    پاسخ

    ثريا جان وقتي مينويسه 10 تا نظر ولي شما 7 تا نظر را ميتوني ببيني، يعني اينکه من از 10 نظر به 7 نظر جواب دادم و تاييدش کردم، و سه نظر ديگه منتظر هستند تا من بعد از پاسخ بهشون تاييدشون کنم تا قابل نمايش بشند... مثلا ممکنه من همين الان به کليه کامنت ها پاسخ بدم و تاييدشون کنم، و بعد از رفتن من چند نفر بياند و نظر بدند اين تعداد غيرقابل نمايش هستند تا وقتي که من برگردم و جواب بدم بهشون و بعد تاييدشون کنم تا نمايش داده بشند ... خوبه که به فکر هستيد براي وبلاگ داشتن... به نظرم توي همين سرويس پارسي بلاگ ثبت نام کنيد امکانات خوبي داره http://www.parsiblog.com/
    + منم 
    سلام
    نان و عشق مي تونه هر چيزي باشه؛ از نون خالي گرفته تا به قول مامان مرغ و مسما
    مهم اينه که موقع خوردن اون چيز توي خونه و توي دلهامون محبت جريان داشته باشه
    پاسخ

    راستي مسما چيه؟ تو ميدوني؟
    + ثريا 
    تعداد 5 تا تاييدي داري ولي هيچي نشون نميده!! ميتوني از دوستهات بپرسي اونها هم همين مشکل رو دارن ؟
    پست قبلي هم فکر کنم 2 تاي آخري ديده نيمشه! مثل کامنت خودم که برات گذاشته بودم نيست :(

    پاسخ

    خواهر ثريا وقتي کامنتي را ارسال ميکني، به پيغامي که قرمز رنگ توي همون پنجره بهت نشون داده ميشه دقت کن، نوشته شده: پيام ارسالي شما پس از تاييد، نمايش داده خواهد شد. يعني اينکه نظر شما ثبت شده و بعد از تاييد مدير به صورت عمومي نمايش داده ميشه. من زماني به کامنت ها پاسخ ميدم که روحيه ي خوبي داشته باشم، چون روحيه ام خوب نبود هنوز به چند کامنت آاخر پست قبل پاسخ ندادم و به همين دليل هنوز تاييد نشدند :) الان تاييدشون مي کنم ... راستي شما نمي خواين وبلاگ بزنين؟ يه وبلاگ توي همين پارسي بلاگ برا خودتون ثبت کنين، وبلاگ داشتن چيز خوبيه :)
    + ثريا 
    1: نان و عشق: مثل نان و کباب مي مونه.
    2- اصولا" بله از سگ مي ترسم.
    3- سعي ميکنم باعث جلب توجه شون نشم و ازشون دوري کنم
    در ضمن سوالات 3 تا بودن نه 2 تا :)
    پاسخ

    کباب :) در مورد سگ ها کار خوبي ميکني :) درستش کردم :)
    + ثريا 
    عزيزم کامنتها باز ديده نميشه!! 3 تا تاييدي داري ولي باز ميکنم هيچ کامنتي نيست! فکر کنم بايد از اينجا اسباب کشي کني!
    پاسخ

    سلام خواهر ثريا، همه ي کامنت ها ثبت شده اند و نشون داده ميشند، دو نوع تاييد داريم، يکي تاييد ارسال که سيستم به شما نشون ميده، يکي هم تاييد مدير که من بعد زا پاسخ دادن به جواب ها ميزنم و اون موقع کامنت ها به طور عمومي نشون داده مي شند...

    سلام

    والا از سگ که عين سگ مي ترسم، اونقدر که وقتي مکزي مي رفتم يه همکاري بهم گفت آيه اي از سوره کهف رو بنويسم و با خودم همراه داشته باشم تا سگ ديگه کاري به کارم نداشته باشه. الانا اگه يه سگو ببينم سعي مي کنم با خونسردي ازش فاصله بگيرم ولي اگه به طرفم اومد، ساقي بهم ياد داده که رو دو پا بشينم و با کيفم سعي کنم گارد بگيرم، اينجوري سگه حاليش ميشه که قصد حمله دارم و از خودِ سگش سگتر منم
    بعدم نون و عشق به نظر من يعني: زندگي آروم عاشقانه، نون: نشان زندگي که انشاءالله خدا قسمت همه مون کنه.

    پاسخ

    سلام خواهر سيمرغ ... مکزي کجاست؟ فکر نکنم سگ گرسنه ي وحشي از اين گاردي که گفتيد بترسه، مي ترسه؟ جوابت به سئوال نون و عشق را داشته باش تا بعد که در موردش نوشتم ... :)
    1*به نظرم کنار کسي که دوستش داشته باشي همه چي خوشمزه ست! نون و خود عشق آدم!
    2* خيليييييييييييييييييييييييي از همه ي حيوونا ميترسم استثنا نداره!
    3* باترس نگاش ميکنم. بياد سمتم شايد غشم بکنم!!!!!!!
    پاسخ

    سلام سحر بانوي گرامي، نان و عشقتان به راه انشاء الله :) در مورد سه سئوالم مي نويسم :)
       1   2      >