• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : مال ما، مال اونا؛ مال اونا، مال اونا، ست
  • نظرات : 0 خصوصي ، 56 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    تا قبل از ادامه مطلب اونقدر همون احساس خفگي بهم فشار آورد که ديگه جرات نکردم بقيشو بخونم،قيافه معصوم آبجيت هنوز جلوي چشمه و سليطه بازيهاي زندائيت خييييييييييييلي اذيتم کرد ،بيشتر از همه دلم به حال دائيت سوخت که اين وسط چي ميکشه.
    پاسخ

    سلام بزرگوار... از ميان اين همه پست شما صاف رسيديد به اين پست! که احتمالا تلخي هايي را بهتون يادآوري ميکنه؟ :( خب رفتارهاي زندايي و دختر دايي خيلي ها را آزار داده و اذيت ميکنه:( و دل خيلي ها هم به حال دايي سوخته و ميسوزه... ولي بدست آوردن هر چيزي بهايي داره، دايي به بهاي زندگي و آرامشش يک زن زيبا رو اختيار کرده! :( يه کسي که بتونه تو اجتماع (به قول خودشون و بعضي ها) درش بياره!!!! (يعني که ...