وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
اولين سايه هاي بي پدري
نظرات :
0
خصوصي ،
21
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ثريا
مداد لاي انگشت ،خط کش روي انگشتها ،نخ سياه توي سوراخ گوش ...چقدر همه اينها اشنان
انگار همه ما دهه شصتي ها خاطراتمون مشترکن.
راستي چرا انقدر داييت سخت گير بود ؟مادرت اعتراض نميکرد؟:(
پاسخ
بعله، تقريبا اينا خاطرات مشترکي هستند بين بچه هاي اين دهه. شيوه ي تربيتي اون زمان اين طوري بود :) چي بگم خواهر؟ نه مامان نه اعتراض مي کرد، نه صداي اعتراضش به جايي مي رسيد!