وبلاگ :
دختـري دَر راه آفتـاب
يادداشت :
اولين سايه هاي بي پدري
نظرات :
0
خصوصي ،
21
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نجفي
خــــيلي زيبا بچه گي تون يادتونه و تعريف ميكنيد....
مخصوصاً نكته به نكته و واو به واو نوشتن مار و مان (مامان) ....!
از اين انتقام گرفتنه ميشه فهميد بچه ها هم معني عدالت رو توي هفت سالگي مي فهمن.... (نكته روانشناسي بچه ها)
فقط بايد باهاشون درست و منطقي و عادلانه رفتار بشه تا درست تربيت بشن...
منم يه لج بازي هايي از دوران بچگي (اونم خيلي كم) يادمه
نكته هاي سازندگي رو در انتها هميشه بنويسيد. خيلي آموزنده است
پاسخ
بله خب وقتي مداد لاي انگشت هات بگذارند و اشتباه کودکانه ات را لجبازي تعبير کنند، شما هم هيچ وقت هيچ چيز را فراموش نميکني و با تمام جزئيات يادتون مي مونه. بله بچه ها خيلي چيزها را مي فهمند، من هنوز هفت ساله نشده بودم، شش سال و خورده اي سن داشتم، زودتر رفتم مدرسه. آفرين، رفتاري درست، منطقي و عادلانه ... ولي من لجبازي نداشتم، هر آنچه اتفاق مي افتاد از سر فراموشي بود، از سر کودکي، نبايد دويد، مامان دو تا ما داره و ... فقط يک فراموشي ساده. من اون روزها اصلا نمي دونستم لجبازي يعني چي، بزرگترها خودشون به من لجبازي را آموختند، چند سال ديگه لجبازي هايي هم داشتم :) چشم مي نويسم، اينا نکته هايي هستند که از نظر من سازنده اند، اگر بلدشون باشيم و رعايتشون کنيم ...