• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : دوباره ف الف از ما بهترون مي شود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خانم اسفند 
    عزيزم چقد ميرم تو خاطرات با اين نوشته هات
    نازي چقد اونجا خنديدم که سر ميخوردي ميامدي پايين هي
    دارم به اين فکر ميکنم که تو اين قد راحت مينويسي بعد ممکن نيس اشنا بياد بخونه؟
    اخه منم به اين فکر ميکردم روزي بنويسم همه خاطرات زندگيم رو
    اما بعدا به اين نتيجه رسيدم ک ممکنه کسي ديگه هم بياد بخونه که من ندونم کيه..
    پاسخ

    اميدورام خاطرات شيريني براتون زنده بشه، خودمم اون قسمت خاطره ام ميخندم :) چرا احتمال داره يکي از همين هايي که الان داره مي خونه آشنا باشه، ولي من تو نوشته هام صادق و عادل ام، پس باکي نيست که آشنا هم بخونه، بگذار بفهمند با من چه کردند! حداقل فرزندانشون بفهمند که خانواده اشون با ما چه کردند... اگر چه هرگز نخواهند فهميد، وجدان خفته اينطوري بيدار نميشه! تنها نگرانيم اينه که برادرهام بخونند، اگر اونا بخونند محدود ميشم در نوشتن، دلم نميخواد محدود بشم، دلم ميخواد بدون رودربايستي و ملاحضه کاري بنويسم. دقت داشتيد اکثر خوانندههاي وبم اصفهاني اند؟ :)