• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : دوباره ف الف از ما بهترون مي شود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نجفي 
    جالب بود.
    مخصوصا اونجايي كه ميريد براي سرويس ولي وسط راه اون اتفاقي كه نبايد بيافته ميافته.....
    و بعدش كه راهتون نميدن توي كلاس خيلي دردناكه.... آخه تقصير شما نبوده!
    خدا به داييتون خير بده...
    راستي اون پدر بزرگ و مادربزرگ كه در موردشون صحبت كرديد، پدر و مادر پدري بودن يا مادري؟ كجا زندگي مي كردن؟

    پاسخ

    سلام بر خواننده ي بي آدرس ثابت همه ي پست هام، بله، سرويس ها خيلي دور بودند و حياط خيلي بزرگ. اوهوم تقصير من نبود ولي لباس من خيس بود! انشاء الله خدا به خيلي ها خير بده. پدرم وقتي 2 سال داشته پدرش به رحمت خدا رفته، پس پدربزرگ پدري هيچ وقت نداشتم و ازش هيچ جا حرفي ندارم بزنم. مادربزرگ پدري هم محل سکونتش اصفهان نيست، پس تا مادامي که اصفهان هستيم، صحبت از پدربزرگ و مادربزرگ مادري ست