• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : وداع روح از جان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 46 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يکي از اون پيشنهادات اينه که توي نوشتن دقيقا همون چيزي رو بنويسين که مي خواهين (چيزي که فکر کنم چند جايي توي هر پستتون ويرايش ميشه) و دومي هم اينکه خيلي نيازي به تعداد زياد افراد نيست . توي اين موارد حتي کمتر از ده نفر هم جواب خودش رو ميده هرچند خودشون به مرور زياد ميشن.
    البته پيشنهاد هست قصد جسارت نداشتيم .
    راستي يه سوال شما چند جا چه براي بنده و چه توي پست ها نوشتين شما سنتون نمي رسه يا يه همچين مضموني ؛ مگه شما چند سالتونه ؟ که بايد چيزي يادتون باشه که بنده يادم نيست؟ يه خورده کنجکاوي بنده رو ببخشين ؛ ميگن خانوما کنجکاون ولي خوب آقايونم بالاخره در حد خودش کنجکاوي بخرج ميدن.
    پاسخ

    من نياز دارم که اون پيشنهاداتي که فرموديد را واضح تر برام بگيد. دقيقن همون چيزي را بنويسم که ميخوام منظور چيه؟ کدوم قسمت را ميفرمايين که ويرايش شده؟ من خاطراتم را ويرايش نشده مي نويسم، يعني ممکنه من چيزي تو ذهنم باشه که خانواده متفاوت تعريفش ميکنند اما من هموني که تو ذهنمه را مينويسم. اما براي اينکه خاطرات خواننده پيدا کرده، تو پي نوشتها، اوني که بقيه گفتند را توضيح ميدم که گيج نشند. مثلا همين که تو خاطره ي من فقط دايي کوچيکه بود ولي تو واقعيت دو تا دايي هام بودند :) مثلا خونه اي که توصيف کردم براي خونه ي عمه، خونه ي عمه نيست، خونه ي مادربزرگه، ولي من اينو نميدونم تو اون سن، گذاشتم تو همون سني که اينو درک کردم بهش اشاره کنم :) و يا مواردي از اين دست. با توجه به اون دو عنصر لازم که فرموده بوديد، من تصميم نداشتم براي کسي بگم، چون اصلا نمي دونستم کي اين دو عنصر را داره! اين بچه ها خودشون کم کم جمع شدند و همشون محترم اند، بهشون عادت کردم با اين که دردهاي زيادي را تحمل کردم اما تو دنياي واقعي شايد براي کمتر از ده نفر حرف زده باشم اونم نه اينجوري، همونايي هم که بهشون گفتم هيچ وقت نفهميدند من چي کشيدم ... البته بوده مثلا براي يه ارگان دولتي مجبور شدم سرگذشتم را بگم که برام از شکنجه ها ساواک سخت تر و بدتر بود ... اما همونا هم هيچ وقت نفهميدند و نخواهند فهميد ... در رابطه با سن، احتمالا از يک دهه هستيم، با توجه به اينکه شما سنتون رو در وب نوشتيد ميگم.اما از باب اينکه گفتم شايد شيشه سرم ها را به خاطر نداشته باشيد براي اين بود که مثلا يه بچه ي 5-6-7 ساله را چه به شيشه ي سرم؟ که حالا بخواد يادش هم مونده باشه؟ :)هر کسي ميتونه کنجکاو باشه، خانم يا آقا ... مشکلي نيست سئوالي بود بپرسيد هر جا راحت باشم جواب ميدم.