امروز بعد از اينکه نمازم رو خوندم و سر روي بالش گاشتم به اون تصويري که از نوشته هاي شما در باب گذشتتون توي ذهنم نقش بسته خيره شدم و کمي داخلش شنا کردم ؛ نمي دونم کي خوابم برد اما توي همون حظات يادمه که به نکات خوبي هم رسيدم که شايد خيلي ها از داشتنش عاجزن و حاضرن خيلي از خوشي هاشون رو بگيرن و مقداري از اونچه که شما داشتين رو بگيرن.
فکر مي کنين شوخي مي کنم يا دارم دلداريتون ميدم؟!
مطمئن باشين اينطور نيست . چون مطمئنم که نه نيازي به دلداري دارين و نه نيازي به دروغ مصلحتي .شخصيت شما اونطور که بايد پرداخته شده و پخته شده که هيچ نيازي به عناصر پيش پا افتاده اي مثل دلسوزي و دلداري نداره. اين رو که عرض مي کنم مطمئنم.
همين که يه مادر خوب دارين. همين که يه برادر ايده آل داشتين و اون خونواده همبسته ..... وهمين که بخاطر عقيده خودتون و خانواده مادرتون مورد عتاب و خطاب قرار گرفتين خيلي ارزشمنده و به نظر من و خيلي هاي ديگه قابل خريد و فروش نيست.
مي دونم توي دنيايي که آدما رو از روي مدل ماشينشون طبقه بندي مي کنن و پول بيشتر مشخص کننده ميزان حقانيت هاست اين حرفا مضحک به نظر ميرسه اما حقيقت حقيقت مي مونه حتي اگه يک نفر بهش معتقد نباشه.