حتي کسي نبود که تو اون شرايط بتونم باهاش درد دل کنم خلاصه اينکه خيلي وقته که بابامو بخشيدم . نه فقط اونو که همه کسايي که به يه بچه يتيم ظلم کردن رو هم بخشيدم. يکي از عموهام دو سال پيش تو تصادف فوت کرد و شايد 2000 کيلومتر فاصله داشتن اما چون بچه هاش همه دختر بودن و تو اون شهر هم فاميلي نداشت من همراه پدرم رفتم و جالبه که هيچ فاميل ديگه اي نيومده بود. باورت ميشه! دختر بزرگش که اون زمانها شاهد بد رفتاري و ظلم پدرش با من بود اولين چيزي که به من گفت اين بود پسر عمو بابامو ببخش و جواب من هم اين بود من خيلي وقته بخشيدمش، اصلا اگه نبخشيده بودمش اينجا نمي يومدم و واقعا هم حقيقتو گفتم چون اون لحضه ها بحدي سياه بودن که دلم نمي خواست به بهونه انتقام يا هر چيزي شبيه اين سالهاي سال با خودم حمل کنم .. ببخش که سرتو درد آوردم بهرجهت هر تصميمي که بگيري حق داري چون هيچکس درد بچه هايي رو که بدون مادر با ظلم پدر مواجه ميشن رو نمي فهمه موفق باشي خواهرم