• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : عمه دردم ميگيره، نزن!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آخه کسي که بچه دوست داشت چرا حالا که يه بچه پيشش بود ميزدش؟
    پاسخ

    از مادرم بدش ميومد، منو ميزد
    + روشنك 
    دارم دختر کوچيکي رو تصور ميکنم که خودش رو چسبونده به زني که ميزندش..... طفلکي.... خدايا سايه ي مهربوني مادر و پدر هميشه رو سر بچه هاشون باشه. آمين
    پاسخ

    :(( آمين

    يه وقتايي ميخوندند: عروس عمه، لا پنبه

    يه وقتي يه دوستي که عروس عمه اش شده بود واسم خوند: عروس عمه، غم همه

    بچه عمه آيا مثل عروس عمه شدن است؟؟

    پاسخ

    جوابم خيلي تلخه ... پس سکوت ميکنم ...
    سلام انشالله ديگه اون سختي ها به سراغتون نمياد و زندگي براتون شيرين ميشه
    دوست داشتين يه سر بزنيد
    پاسخ

    سلام ... انشاءالله

    سلام

    مرسي از حضور گرمتون

    انشالله همه مريضا شفا پيدا کنن

    وبلاگ شما هم خيلي زيبا هستش

    انشالله شما هم به آرزو هاي قشنگتون برسيد

    ضمنا من شما رو با اسم " دختري در راه آفتاب " لينک کردم

    ممنون ميشم اگه منو با اسم " لــــــــــــنــــــــــــگــــــــــرگــــاه " لينک کنيد

    مرسي

    به خدا مي سپارمتون

    بدرود

    پاسخ

    سلام، خواهش ميکنم. انشاء الله. واقعاً؟ شايد قالبش زيباست :( / متشکرم، همچنين شما. متشکرم. چشم. در پناه خدا
    ايکاش در مورد دعواي مهربون توضيح بيشتري ميدادين که هم خودم و هم دوستان ديگه استفاده کنيم[گل]
    پاسخ

    سلام. توضيح نداره، واضحه! تو دعواي مهربون، توهين و فحاشي و برخورد فيزيکي وجود نداره، رفتارهاي توهين آميز دور از ادب هم وجود نداره، همه ي اينا جاشون رو به توضيح و رفع سوء تفاهم در کمال ادب دادند ...
    سلام خانمي
    خوندم نوشته هاتونو وخيلي غمگين شدم
    مگه نه اينکه عمتون بچه نداشت يا من اشتباه متوجه شدم پس چرا اينجوري رفتار ميکرد
    اخه يه بچه 5ساله مگه چه گناهي داره :(
    اميدوارم زندگي الانتون خوب باشه
    راستي لينکتون کردم که ديگه هميشه بخونمتون
    پاسخ

    سلام. متاسفم که ناراحتتون کردم، اشتباه متوجه نشديد، عمه بچه نداشت... :( ممنونم... متشکرم. لينکتون ميکنم
    ناراحت شدي ازم خواهري؟ ببخش عزيزم...
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم. اصلا و ابداً ناراحت نشدم... به هيچ عنوان ... :)
    چقدر از خوندن اين خاطرات غمگين شدم . اميدوارم خداوند قدرتي به تو داده باشد كه بر اين همه بدي غلبه كرده باشي . موفق و پيروز باشي . برايم بنويس كه خوبي . منتظرتم .
    پاسخ

    سلام. معذرت ميخوام که ناراحتتون کردم... آمين ... سلامت باشيد... خوبم(حالم خوبه) ميام وبتون ... ممنون که سر زديد
    دلم خيلي گرفت
    پاسخ

    :( شرمنده ام... ببخشيد
    سلام خواهري جون... همه نوشته هاي اين صفحه رو خوندم... گاهي هم که وقت مي کنم ميرم تو آرشيوا... مي دوني خواهري آدم که خدا را داشته باشه خوشبخته و من عميقاً تو نوشته هات انست با خدا را احساس مي کنم و تو دلم تحسينت مي کنم ... احساس مي کنم خوب از پس امتحان سختي که تو گذشته پس دادي براومدي و چيزي رو به دست آوري که متاسفانه خيلي ها تو راحتي ها و آرامش هم نمي تونن به دست بيارن.. اميدوارم پاداش اين وارستگي آرامش و خوشبختي تو هر دو دنيا باشه... التماس دعا دارم از دل نجيبت...
    پاسخ

    سلام، ممنون که منو قابل ميدوني، بله، همينطوره، اميدوارم داشته باشم... قلباً ... لطف داري، آمين، همچنين براي شما خواهر خوبم ... محتاجم به دعا، حاجت روا باشي ----- خواهر خوبم نظرم تو وبتون نبود!
    سلام خواهري جونم
    بازم اومدم... حالت خوبه؟
    نميدونم چي بگم، خدا ازشون بگذره؟نگذره؟ نميدونم چطور دلشون مي اومد؟
    خواهري الان چيکار مي کني؟
    پاسخ

    سلام خواهر، ممنون که مياي، خوبم، دلشون ميومد چون از مهر و عاطفه ي زنانه بهره اي نبرده بودند، از اخلاق و انصاف و ديانت هم ... الان خوبم ... دارم سعي ميکنم کم کم بنويسم ... به امروز هم ميرسم، شعري که تو پست قبلي لينک داده بودم را خوندي؟ اون شعر شرح حال امروزمه ... البته ناشکر نيستم، خدا را شکر ميکنم به خاطر داشتنش و خيلي چيزهاي ديگه ... دعام کن
    سلام آخي دلم گرفت واقعا اينجوري بوده زنديگت يعني زندگي خودته؟؟؟؟؟؟آخه چرا اينجوري شده من پستهاي اين صفحه رو خوندم و خيلي گيج شدم
    پاسخ

    سلام. بله اينجوري بوده، بله زندگي خودمه ...