دختـری دَر راه آفتـاب | ||
نمی دونم چرا خسته از زندگیم شدم دیگه حوصله ی بعضی از کارها را ندارم کارهایی که تمام شدنی نیستند و هر روز جایگزینی برایشان هست. تعمیر میز اتو، تعمیر اتو فردا فریزر خراب است، تعمیر فریزر، ماشین لباسشویی لولای درب جا رختخوابی، تعویض لامپ سوخته، شارزر موبایل هم خراب می شود در این بین... عجیب نیست واقعاً؟ چرا هر روز یک چیز جدید خراب میشه؟ یا باید دست به تعمیر باشم، یا تعویض! هزینه های سرویس کار با همه اندک بودنشان کمر شکن اند و جدای از هزینه ها دیگر حوصله ی هیچ کدام را ندارم، مدتهاست فریزر و ماشین لباسشویی دارند با آخرین نفسهایشان کار می کنند و مرا نه حوصله ی پیگیری تعمیرشان هست، نه پول! درب جا رختخوابی را هم ترجیح می دهم برای همیشه بسته بماند تا اینکه درستش کنم.
ای کاش یه کار خوب برام پیدا میشد کار خوب!؟ چرا آدمها انتظار دارند راضی به انجام هر کاری باشم و کار را موصوف به خوب نکنم؟ روزهایی که از هفت صبح تا 10 شب با حقوق ماهی 12 هزارتومن بدون هیچ مزایای دیگه ای کار پر مشقت و طاقت فرسایی را انجام می دادم، این آدمها کجا بودند؟ نه یک ماه و دو ماه و یک سال... که چند سال ... نیمه ی پر لیوان زندگیم بیشتره یا نیمه ی خالی؟ چی بگم؟ خوش است آنچه بر ما خدا می پسندد... بار الها تو را هزاران بار شکر، ولی عمیقا آرزو می کنم فرجی بشود و تغییری اساسی در زندگی ما رخ دهد، تغییری که منجر به سامان گرفتن خیلی چیزها بشود... [ یکشنبه 94/9/15 ] [ 9:15 عصر ] [ ف الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |