• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : جا مانده ام در اصفهان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + روشنك 


    سلام عزيزم

    من همه ي مطالبت رو به روز خوندم

    فقط نميدونستم چي بايد بنويسم برات

    چي که نشون بده چقد ناراحتم از آنچه بر تو گذشته

    يا نشون بده که رنجهاي تو و خانواده ت رو حس کردم

    اصلا نميدونستم فايده اي داره که تو اينارو بدوني يانه

    فقط خواستم بگم خوندمت عزيزم....

    پاسخ

    سلام دوست خوبم... همراهي شما دوستان خوبم براي من کافي ست... ببخش که ناراحت و اذيت مي شيد
    + عمه 
    سلام.ايام تسليت ميگم .براي هم دعاکنيم.بازباني که نکردي توگناه
    پاسخ

    سلام عمه ي خوبم. متقابلا به شما تسليت مي گم اين ايام را، حاجت روا باشي عمه ي خوبم...
    مامانت نمونه يه زن صبور و خوب ايرانيه
    چقدر قشنگ تربيت رو يادتون ميداده .اميدوارم منم بتونم همينجوري باشم:)
    پاسخ

    آمين، انشاء الله بهتر باشيد

    سلام

    باز مادر

    اينهمه غم را يک خانم تنها چگونه بايد تحمل کند؟

    من فکر مي کنم مادر ها يک چاه غم دارند ، همه بدبختيها رو آنجا چال مي کنند

    من فکر مي کنم بهشت الکي به کسي نمي دن، اينه که مي گن بهشت زير پاي مادران است

    پاسخ

    چاه! بله، بله چاه دارند... مادر من هم چاه دارد...
    يا رب
    سلام خواهرم
    با خواندن اين متن به قعر خاطرات شما رفتم مثل هميشه خودمو گذاشتم در موقعيت و با شادي شما شاد و با غمت ناراحت شدم.
    اللهم عجل لوليک الفرج
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم. ممنون از اينکه باهام همراهي. آمين
    منم نظرم اينه که کاش مادرتون ازدواج ميکرد البته حمل بر فضولي نباشه ولي فقط نظرم بود باتوجه به شرايط...
    ودليل دوم اينکه من زياد به قسمت واينها اعتقادي ندارم نميگم بي تاثيره ولي خيلي هم جبري درکارنيست
    پاسخ

    به نظر منم اي کاش مادرم ازدواج کرده بود...
    سلام ممنون که عکس روسري تو گذاشتي آخي انقدر دوست دارم يه چيزي از گذشته ها ادم نگه دارهو اما ايول به مامانت خيلي خوب براتون توضيح ميداده دليل هرچيزي که ميگفته
    شايد مامانت ميترسيده اگر با کسي ازدواج کنه اون طرف با شما رفتارخوبي نداشته باشه يا دور و بريها حرفهاي بي خود بزنن يا خيلي دلايل ديگه به هرحال من بهش افرين ميگم از طرف من بهش بگو يه مادر واقعي هستي
    پاسخ

    سلام، خواهش مي کنم. اوهوم... مي نويسم دليل مامان را براي ازدواج نکردنش...
    سلام خواهري جونم.. سر زدم براي عرض ادب.. چند باري اومدم ولي نتونستم کامنت بذارم... حسابي درگير خاطراتتم و دلشوره دارم..
    الان کجايي خواهري؟.. مامانت کجاست؟
    به يادتم هميشه...
    به خدا مي سپرمت
    التماس دعا
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم، ممنونم ازت... ببخشيد اگر نگرانتون مي کنم :( مي نويسم که کجاييم و چه مي کنيم... ممنونم ازت. حاجت روا باشي خواهر خوبم
    + طهورا-همنفس طلبه 
    سلام . ف الف جونم من 2تا نظر گذاشتم براتون نرسيده ؟
    پاسخ

    سلام خواهرم، رسيده! منتها من دير به دير به وب ميام... چهار شنبه و پنج شنبه کلا اينترنت نيستم. بقيه روزها هم اگر خوب باشم... ميام! ببخشيد اگر پاسخ دهي به کامنت ها با تاخير انجام مي شود
    نوشته هاتو که ميخونم خيلي دقت ميکنم که مثلا" من هنوز خيلي از اين چيزها رو به دخترم ياد ندادم و احسنت به مامانتون که با اون همه مشکلاتي که داشت براي تربيت کردنتون بخصوص از نظر مذهبي سنگ تمام گذاشت.
    راستي نتونستم حدس بزنم
    پاسخ

    بله، سنگ تمام! البته اگر شرايط اجازه ميداد مامان، مامان بهتري مي بود و تربيت بهتري مي داشت... انشاء الله شما هم در تربيت دخترتان موفق باشيد. خواهم گفت...


    موفق باشي و سربلند

    پاسخ

    سپاس و همچنين
    روسريتونم قشنگه اين خانوم که روسري سرشه خودتونيد؟
    پاسخ

    متشکرم، دست مسئولين مدرسه درد نکنه. خير بنده نيستم :)

    چند بار سوال کردم جواب ندادي ولي از رو نميرم

    چطور مامانت با بابات اشنا شدند و چرا طلاق گرفتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///

    پاسخ

    بزرگوار ماجراي جدايي مامان و بابا را که در پست هاي ابتدايي خاطرات مفصل توضيح دادم. اما آشنايي و ازدواج آنها را هم خودتون بايد متوجه ميشديد، چون گفتم قحطي که سراوان اومده بود موجب شده بود کليه باغات و مزارع مادربزرگ پدري خشک بشند و دام هاشون تلف... لذا دو پسر داشت که هر کدوم راهي شهري و دياري شدند براي کار، و پدر من به اصفهان آمد... پر مسلم که در اصفهان با مادر و خانواده اش آشنا شده و ازدواج کرده اند...

    هو الجميل.باسلام. بانو جان يه سوال . شما يعني به منزل پدرتان برگشتيد؟ همان جا مانديد؟ بعد دوباره برگشتيد خدمت مادرتان يا نه ديگر همانجا مانديد؟ببخشيد که کنجکاوي کردم
    پاسخ

    سلام خواهرم، درست متوجه سئوالتون نشدم، منظورتون اينه که با مادرم به اصفهان برگشتيم؟ مادر ما را سپرد دست پدر و خودش به تنهايي برگشت اصفهان... خواهش مي کنم، اشکالي نداره...
    + صنم 
    مامانت چقد تو تربيتتون زحمت کشيده ريزترين نکات رو جا ننداخته
    پاسخ

    بله، مامان زياد زحمت کشيد...
       1   2   3      >