• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : ني ني نو رسيده
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    يا رب
    سلام
    تولدشون مبارک
    ان شالله از صاحب اسمش هديه بگيره.
    خيلي خاطره جالبي بود:-)
    اللهم عجل لوليک الفرج
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم، ممنون، انشاء الله ... آمين
    + من 
    هه هه
    يادته هنوز چند قدم نرفته بوديم که وقتي مامان قصه ي هنرنماييت را شنيد برگشتيم در زد و گفت بزاريد اين بره سرويس بهداشتي! بعد هم براشون توضيح داد که رفتي يه گالن آب شيرين خوردي به جاي آب زمزم!

    آخي، چقدر خورد توي ذوقمون!
    يادته دور زهرا جمع شده بوديم که خواهرش اومدم بهش انار بده! اونم به يه ني ني يه روزه! عزيزم چقدر دوستش داشتيم وروجک با اون چشم هاش، پنبه بود
    پاسخ

    واااااي آيکن خنده ي شديد! چقدر بدم اومد که مامان راستش را بهشون گفت! خب خودشون بعد مي فهميدند ديگه، حتماً مامان بايد مي گفت؟ يادش بخير... ولي هنوز براي اين خاطره بي اندازه مي خندم.... آخ آخ آخ آره بد جور تو ذوقمون زدند، دلم براي خودمون سوخت... اوهوم، سفيدي چشمش آبي بود، بعد ما فکر مي کرديم ديگه اين از اون آدماي چشم آبيه! دقيقاً دقيقاً پنبه بود... الهي، عزيزم فايقه ريزه ميزه... انار... آره الان يادم اومد... دلم براشون تنگ شد :(
     <      1   2