• وبلاگ : دختـري دَر راه آفتـاب
  • يادداشت : چرا در گنجه بازه؟ چرا مرغ همسايه غازه؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + سيمرغ 

    البته صبر خداوند که نظير نداره

    اما بنده هاي صبوري مثل شما و مادر و خواهرها هم ماشاءالله گفتن داره.

    اميدوارم اجرشو ديده باشيد يا به زودي از جانب خداي رحمن دريافت کني خواهرکم

    پاسخ

    ...
    عجب صبري
    پاسخ

    صبر خدا را مي گويي خواهر؟ آري عجيب صبري خدا دارد...

    هرچي سنگه پيش پاي لنگه
    پاسخ

    :((
    سلام عزيزم .بارها اومدم و خوندم ولي انقدر ناراحت بودم و از دست داييت عصباني که ميترسيدم چيزي راجب داييت بگم که مناسب نباشه .خيلي سخت بوده برات ديدن کتک خوردن مادر .بلاتشبيه ياد مظلوميت حضرت فاطمه افتادم و امام حسن و اشک به چشمام اومد .خدا لعنت کنه هر کسي رو که مادري رو جلوي چشم بچه هاش بزنه
    پاسخ

    :((
    بي سوادي من رو ببخش وي مُخَتاها چي هست؟
    احتمالا چيزيه که ما براش يه اصطلاح ديگه به کارميبريم
    پاسخ

    خواهش مي کنم ... مختا؟ خب همون پشتي هايي که براي تکيه دادن ازش استفاده مي کنند را ما مي گيم مختا، نمي دونم شما چي ميگيد...
    من به خاطر مادرم وبدجنسي هاي دايي وزن دايي ام چنان بي احترامي به بزرگتر رو مرتکب شدم که خودم هم پشيمون شدم ولي الان اصلاپشيمون نيستم
    ميدوني گاهي بايد جلوشون بايستي وبگي که اين حقته که اختيار زندگيت رو داشته باشه
    خيلي از رفتاردايي تون ناراحت شدم
    پاسخ

    جلوتر بيشتر مي فهمي خواهر خوبم
    يا رب
    سلام مجدد
    عه من فکر کردم خواهر کوچکتون داشت گوش ميداد به او شعر
    تازه از نظر من بزرگ هم آدم باشه بازم عيب نيست گوش بده من الانش مثلا آهويي دارم خوشگله گوش ميدم :-))
    اللهم عجل لوليک الفرج
    پاسخ

    :)
    سلام
    خوندن اين متون به همون اندازه صغيله که نوشتنش براي شما
    خداوند شما رو در محل رحمت و مغفرت خودش که قم باشه مورد رحمت خودش قرار بده تا به راحتي اين خاطرات رو به کناري بذارين
    راستي اينکه در حضور خواهر گراميتون تونستين کمي خودتون رو کنترل کنين خيلي خوب بود. از شنيدنش خوشحال شدم
    اين رو تمرين کنين
    بنده هم در چند دانشکده در حال تدريس به صورت حق التدريس در درجه مربي هستم .


    پاسخ

    سلام و ممنون... تمرين مي کنم... موفق باشيد
    + من 
    شعرش خيلي سنگينه
    يعني چرا اين شعر را دوست داشت؟
    يعني تو هم اين شعره را دوست داري آيا؟

    آيا خوندن بعضي شعرها خارج از ايران واقعاً ملاک غيرمجاز بودن اونهاست و خوندن شعرها داخل مرزها ملاک مجاز و شرعي بودن شون؟!
    خدايا، سينه ام بسي سنگين است، کمي آرامش عطا کن
    پاسخ

    تنگ است بسى به سينه ام راه نفس / از بس كه به راه حق نمى بينم كس / پر گشته جهان سراسر از ظلم و نفاق / اى پادشه عصر به فرياد برس / نم يدونم چرا اين شعر را اين شعر را دوست داشت... به نظر تو دوست دارم!!! جاي شمايل سبز رنگ ياهو خالي...
    سلام خواهري..
    چقدر بي شرم بود که مي نشست رو سفره تون و ايراد مي گرفت به نداشتنتون..که صداشو بالا مي برد و تحقيرتون مي کرد.. چي از زندگي اي که با دستاي خودتون و بدون کمک احدي از اين فاميل ساخته بودين مي خواست.. چه حقي داشت که طعنه بزنه.. کتک بزنه.. اگه کمي قدرت فکر کردن داشت مي فهميد بلاي جونتون شده.. که خودش بايد بره و شرشو کم کنه ...نه که خواهرتونو از خونه مادرش بيرون کنه..
    انشاء الله خدا سايه سياهشونو از زندگيت برداره و زندگيت پر از آرامش بشه.. خيلي دوست دارم عزيزم.. مراقب خودت باش
    پاسخ

    سلام خواهرم... ممنون از دعاي خوبت


    سلام

    چه غم انگيز

    چقدر در آورست زماني که آدم ببيند مادرش مورد بي احترامي است وبد تر از ان که کاري از دستش بر نيايد

    يک لحظه ياد امام حسن افتادم و مادرش

    اگر آدم از اين غصه بميرد ،حق دارد

    پاسخ

    اگر آدم از اين غصه بميرد ،حق دارد
    + روشنك 


    حتما خيلي سخت بوده که نتونستي بنويسي

    چي مي تونم بهت بگم...

    پاسخ

    اينا مقدمات سختي اند خواهرم، اونچه موجب مي شه نتونم بنويسم، اتفاقات بعدي ست که در راه اند و فکر کردن به اونها موجب ميشه نتونم بنويسم

    ياغياث المستغيثين.باسلام. ف الف عزيزتر از جانم. شرح مادرت را که مي خواندم به او که اينقدر به شما سخت مي گرفت حق دادم . مادرت چه رنج ها که نکشيده چه دردها که نچشيده . نبايد آدمها را زود قضاوت کرد . راستي خدا شما و مادرت را از چه جنسي آفريد . در لحظه آفرينش شما چه ميزان صبر را در وجود شما به وديعه گذاشت؟ بنويس خواهرم بگذار نوشته هايت براي من درس باشد .

    پاسخ

    سلام خواهرم... خودم هم به مادر حق مي دم...
    + دکي جون 
    بهشتم
    فردا بايد ساعت پنج صبح برم تا به موقع سر کار برسم الان ساعت يک و نيم گ:ذشته و من تمام خاطرارتت را خوندندم ...حرفي براي گفتن نشايد چرا که گاهي کلمات احساس راحقيقت را و درک را لوث مي کنند عزيزم....ءاهي همين سه نقطه ها گويا تر از کلمات هستند...
    دوستت دارم ...
    پي نوشت : هر بار يادم ميرود با چه نامي برات کامنت ميذارم ولي ميدونم مرا ميشناسي
    پاسخ

    دکتر جان شما با هر اسمي دوست داري نظر بزار، شما را هميشه مي شناسم... من نيز شما را دوست دارم، خيلي ممنون که با من دوست شديد :) شرمنده ام که اين همه وقت را اختصاص داديد به خواندن تلخ نوشته هاي من...
    سلام نمي دونم چي بگم هم عصبانيم هم گيجم و موندم چرا به چه دليل ؟؟؟؟چرا داييتون با زنش با شما چرا اينجوري رفتار ميکنه؟چرا؟معلومه نوشتن اين چيزا سخته خيليم سخته براي مايي که ميخونيم سخته خوندش ديگه چه برسه به شما که مينويسي
    پاسخ

    سلام خواهر خوبم، مي فهمي... اگر من بتونم زودتر اين حادثه را تموم کنم، در پايان مي فهمي ... راستي ببخش که مدتيه بهت سر نزدم، در پايان اين حادثه ي ناگوار به همتون سر مي زنم... فعلا روحيه ي خوبي ندارم
       1   2      >